«چشم انتظار»
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «مرتضی خراسانیگردهکوهی» که نام پدرش «مصطفی» است سيام شهريور 1341 در شهرستان كرج به دنیا آمد. پدرش مصطفي و مادرش نرگس نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. برقكار بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. هفتم مهر 1361 در سقز هنگام درگيري با گروه هاي ضدانقلاب با اصابت گلوله به سر شهيد شدپیکر او در گلزار شهداي چهارصددستگاه زادگاهش به خاك سپردند.
نامه شهید «مرتضی خراسانیگردهکوهی» را در ادامه مطلب میخوانیم.
پس از عرض سلام، سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم. باري، اگر از احوالات اينجانب، فرزند خود مرتضي را خواسته باشي هيچگونه ملالي نيست درسايه لطف و مهر و محبت خداوند متعال صحيح و سالم هستيم و اميدوارم كه با خوشي و خوبي هر چه بيشتر، اين خدمت مقدس سربازي را به پايان برسانيم و به آغوش گرم خانواده بازگرديم. همانطور كه به شما گفتم: اين ماموريت سه ماه است و امكان است در اين سه ماه ماموريت به ما مرخصي بدهند و اميدوارم كه زياد ناراحت من نباشيد چون فعلاً كه از همديگر دور هستيم نه هم ديگر را میبينيم فقط اين نامهها من است كه دارم تندتند براي شما مينويسم تا اين تاريخ روز پنجشنبه چهاردهم مرداد 1361 هنوز هيچ نامهای از شما بهدست من نرسيده است.
«امید به نامهای از خانواده»
نميدانم ننوشتيد يا هنوز نيامدهاست. خلاصه شمارش نامه نوشتن من به شما ميكنم در اينجا اميد من به خانه همين جواب نامههاي شما است که از حال شما باخبر باشم و اميدوارم اگر من براي شما كم نامه مينويسم، شما كوتاه دستي نكنيد و در عوض يك جواب ده جواب بنويسيد. ماشاءالله كه همه شما سواددار هستيد و اگر هم باشيد يك بنده خدا است كه براي شما نامه بنويسد. فقط ديروز چهارشنبه يك نامهاي از تهران براي من رسيد كه اين را هم عمواحمد نوشته بود و خيلي خوشحال شدم ولي من تا وقتي كه هنوز آدرس و جاي معين نداشتم مرتب با تلفن يا نامه يا تلگراف براي شما ميزدم. حال كه آدرس صحيح دارم خواهش ميكنم كه شما هم نامه براي من بنويسيد كه در اينجا سرمان گرم باشد چون ما در اينجا نه شهري است كه درآن بگرديم و نه جاي گشت براي تفريح ما. ما در اينجا در كوههاي اطراف ته بوكان هستيم و شايد 12 روزي يكبار برويم تا خودمان را بشويم و شايد هم نتوانيم برويم. خلاصه اين نامه را فقط براي همين جواب نامه مينويسم اگر نامه شما به دست من رسيد جواب خواهم نوشت. با اين كه ما خودكار كاغذ و پاكت و تمبر درمضيقه هستيم ولي خوب مينويسم.
درضمن امكان دارد من شما را پدر و مادرم را نتوانم زيارت كنم چون ما تا بیست مهر نميتوانيم به كرج بياييم چون پدر و مادرم انشاءالله به سفر خانه خدا خواهند رفت و با خوشي و خوبي بازخواهند گشت و انشاءالله امكان دارد بعد از سفر همديگر را زيارت كنيم. فقط تاريخ حركت و روزحركت را به من بنويسيد و خواهشي كه دارم من هیچ عكسی در اينجا ندارم. يكي از عكسهايي كه با علي عمه در ايلام انداختيم و عكسهاي خانه و يكي از عكس هاي عروسي عليرضا كه من خودم دَرخانه هستم، موقع رسيدن آنها به خانه كه بابا دارد جلوي آنها گوسفند ميكشد براي من بفرستيد و ديگر سرتان را زياد دردنياورم.
خدمت پدر و مادر عزيزم و مهربانم، سلام فراوان مي رسانم. خدمت برادر عزيزم عليرضا و رقيه خانم سلام فراوان ميرسانم. خدمت برادرانم غضنفر و اكبر و همت آقا و خواهر عزيزم اعظم خانم سلام فراوان ميرسانم. خدمت پدربزرگ و مادر بزرگ سلام فراوان ميرسانم. دايي حسين و حسن سلام فراوان ميرسانم. خاله زهرا با غلامعلي و داود سلام فراوان مي رسانم. خاله بيبي و عبدالحسين با بچهها سلام فراوان مي رسانم. خاله نصرت با محمد عابدي و آقا رضا را سلام فراوان میرسانم عمه صديقه باحسين سلام فراوان مي رسانم خاله صغری با رمضان شريف و حاجي و بچه ها سلام فراوان مي رسانم. عمه و علي و محمد قلي سلام فراوان مي رسانم عمو رمضان را با اهل منزل سلام فراوان ميرسانم. حاجي و زن حاجي با خانواده سلام فراوان ميرسانم. كل مهدي بابيبي رباب سلام فراوان ميرسانم. حسن دايي با خانواده سلام فراوان ميرسانم با دايي حسين با اهل خانواده سلام فراوان مي رسانم. سلام ديگر عرض ندارم جز سلامتي شما خداحافظ.
دوست دار همه شما مرتضي خراساني
دوستت دارم مادر
چهاردهم تیرماه 1361 بوکان
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره
اسناد انتشارات، هنری