خاطرات

آخرین اخبار:
خاطرات
خاطرات شفاهی جانبازان

در عملیات کربلای ۵ مجروح شدم

جانباز ۴۵ درصد «فخرالدین حاجی حسینلو» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در گردان سجاد از لشگر عاشورا، به عنوان فرمانده دسته در جبهه شلمچه خدمت می‌کردم، در عملیات کربلای ۵ بر اثر اصابت ترکش مجروح شدم و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

نارنجک در دستم منفجر شد

جانباز ۳۵ درصد «محمد علی حسین زاده» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در تیپ تکاوری، مسئول آموزش بودم که یک نارنجک عمل نکرده، ناگهان در دستم منفجر شد و از ناحیه چشم، سر و بدنم مجروح شدم و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

پایم بر روی مین رفت

جانباز ۴۵ درصد «موسی علیلو» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «شب پاس بخش بودم، صدای تیراندازی شنیدم و زمانی که برگشتم و دو به سمت پایگاه دویدم ناگهان پایم بر روی مین رفت و ...»

دل‌نگرانی‌های شبانه یک سنگر‌دار مهربان

شهید «بابا مراد یوسف شاهی»، بسیجی دلسوز و فداکار، در راه دفاع از وطن به شهادت رسید. دل‌نگرانی شبانه‌اش برای پیرمرد سنگر، نشانی از قلبی بزرگ و روحی مهربان بود. در سالروز شهادت با این شهید والامقام و خصوصیات اخلاقی وی آشنا شوید.
خاطراتی از شهید «حاج احمد سبطی» از شهدای ۵ آذر سال ۵۷ گرگان منتشر شد

لاله‌های سرخ بر مزار بیداری/ از قطره تا طوفان آگاهی

شهید همیشه می‌گفت: باید عده‌ای در شهر به شهادت برسند تا این خون شهیدان باعث آگاهی مردم شود و تا از قطره‌های خون شهیدان هزاران لاله‌های انقلاب رشد کنند و برویند.
خاطراتی از شهید «چنگیز امیر لطیفی» منتشر شد

پیشگام شهادت در آستانه انقلاب

شهربانو امیر لطیفی خواهر شهید «چنگیز امیرلطیفی» نقل می‌کند: او اولین شهید انقلاب در گرگان بود، به همین دلیل باور و تحملش در ابتدا برای ما خیلی سخت بود. بخصوص با جو خفقان که مأموران ساواک شاه برای مردم به وجود آورده بودند.
خاطرات شفاهی جانبازان

در قبال دین و کشور احساس مسئولیت می‌کردیم

جانباز ۴۵ درصد «شکر متولی» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «هدف زمین نبود و دشمن قصد لگدمال کردن دین و مملکت را باهم داشت و ما در قبال دین و کشور احساس مسئولیت می‌کردیم و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

۹۳ نفر بر روی مین رفتیم

جانباز ۴۵ درصد «محرم هاشم لو» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «به عملیات اعزام شدم، ساعت ۱۲ شب بود که در کمین عراقی‌ها افتادیم و ۹۳ نفر بر روی میدان مین رفتیم و ...»
خاطره‌ای از شهید «حبیب اله کوهستانی» منتشر می‌شود

ذکری بر لب و نگاهی به آسمان

طلان کوهستانی خواهر شهید «حبیب اله کوهستانی» نقل می‌کند: او اصلا متوجه ورود من نشد، پیوسته نام خدا و بانو فاطمه زهرا (س) را بر زبان می‌آورد که ترا به حق عصمت زهرا (س) رضایت پدر و مادرم را جلب کن تا من بتوانم در رکاب فرزندان او در کربلای ۴ ایران شرکت کنم.
انتشار به مناسبت گرامیداشت روز دانش آموز؛

«عباس» درسش دفاع بود و معلمش عشق به وطن

در روز‌هایی که نوجوانان در کلاس درس مشغول تحصیل بودند، عباس مقصودی، دانش‌آموزی از دیار دره‌شهر، سنگر جبهه را به‌عنوان کلاس درس خود برگزید. او با قلبی سرشار از ایمان و عشقی بی‌پایان به امام و وطن، درس و مدرسه را رها کرد تا در صف مدافعان میهن بایستد. عباس با شجاعتی فراتر از سنش، جبهه را خالی نگذاشت و در نهایت، در پاییز سال ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۸، جان خود را در راه آرمان‌های انقلاب اسلامی فدا کرد. پدرش، حاج مهدی، روایتگر این ایثار است؛ پدری که فرزندش را ابراهیم‌وار تقدیم اسلام کرد و هنوز هم با افتخار می‌گوید: «درسش دفاع بود، معلمش عشق به وطن.»
خاطراتی از شهید «محمود مرادی» منتشر شد

شهادت را می‌خواست، نه برای نام که برای سرافرازی در برابر امام حسین (ع)

امیر نونهال همرزم شهید «محمود مرادی» نقل می‌کند: تنها آرزویش این بود که در هنگام شهادت بدنش تکه تکه شود و بدین شکل ارزش شهادت را داشته باشد و شرمنده امام حسین (ع) و یارانش نشود.
خاطرات شفاهی جانبازان

عملیات لو رفت و زانویم تیر خورد

جانباز ۴۵ درصد «بهرام اکبرآقالو» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «هنگامی که قرار بود در غرب کشور در عملیات مسلم بن عقیل شرکت کنیم، متسفانه عملیات لو رفت و عراق در صبح شروع به گلوله باران ما کرد و زانویم تیر خورد و ...»
خاطرات شهید «مصطفی کاظم‌زاده» به روایت داودآبادی

من امروز شهید می‌شوم

پرواز ملکوتی شهید«مصطفی کاظم‌زاده»، در قلب خاطرات یکی از رزمندگان و نویسندگان برجسته دفاع مقدس، جناب حمید داودآبادی، جای گرفته است. او که خود شاهد مظلومیت و حماسه‌ی یارانش بود، در کتاب ماندگار و پرفروش خود، «دیدم که جانم می‌رود»، نحوه عروج شهید «مصطفی کاظم‌زاده» را با جزئیاتی تکان‌دهنده روایت کرده است. برشی از این خاطره ناب و سوزناک را با هم می‌خوانیم.
انتشار خاطره‌ای از شهید «علی اکبر سهرابیان» به مناسبت سالروز شهادتش

خودش را یک بسیجی می‌دانست

رمضان جرجانی همرزم شهید «علی اکبر سهرابیان» نقل می‌کند: علی اکبر باوقار، مظلوم و با محبت بود. اگر تا صبح کنارش می‌نشستم، سمت خود را بروز نمی‌داد. او هیچ وقت از مسئولیتش در جبهه سخن نمی‌گفت و خودش را یک بسیجی می‌دانست.

ویژه نامه خاطرات دفاع مقدس منتشر شد

ویژه نامه خاطرات دفاع مقدس، مجموعه‌ای از گفتگوها با رزمندگان دفاع مقدس درباره سه تن از شهدای غریب که در اردوگاه‌های اسرا به درجه رفیع شهادت نائل شدند، برای علاقمندان منتشر می‌شود. برای دیدن این ویژه نامه بر روی عکس زیر کلیک کنید.

شهید «علی‌محمد صحرایی»، جاودانه در عملیات عاشورا

هشتم مهرماه، یادآور نام و خاطره‌ی شهید علی‌محمد صحرایی است؛ که در عملیات تک عاشورا سال ۱۳۶۵، در منطقه‌ی چنگوله، به دیدار حق شتافت. او چهل روز پس از شهادت برادرش یارمحمد، به وصال رسید.

مسابقه خاطره‌نویسی «نسل ایستادگی» ویژه نوجوانان تا پایان مهرماه ۱۴۰۴تمدید شد

مهلت شرکت در مسابقه خاطره‌نویسی «نسل ایستادگی» ویژه نوجوانان، که از سوی مجله شاهد نوجوان بنیاد شهید و امور ایثارگران برگزار می‌شود، تا پایان مهرماه ۱۴۰۴ تمدید شد.
خاطرات شهدا/

شهادت در مریوان

پدر شهید «عباسعلی بذرافشان» نقل می‌کند: عباسعلی با شنیدن صدا به آسمان نگاه کرد، فرصت نشد، انتظارش را هم نداشت، با بمباران شهر، عباسعلی نیز با دیگر هم وطنان مریوانی در آتش بمباران سوخت و جان به حق تسلیم گفت.
خاطرات شهدا/

شهیدان نزد خدا می‌روند

همسر شهید «عباسعلی کبیری بالاجاده» نقل می‌کند: من شهید شدم تو ناراحت نباش، تو زینب وار باش، هیچگاه گریه نکن ما گریه نداریم، ما نزد خدا می‌رویم، شهیدان نزد خدا می‌روند، فرزندمان را بزرگ کن و به او یاد بده که راه مرا ادامه دهد.
خاطره نگاری جانبازان

با برخورد موشک هواپیما به پشت سرم مجروح شدم

جانباز 50 درصد «سید جبار حسینی» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در پست نگهبانی بودم و بعد از اتمام در برگشت، صدای هواپیمای بعثی آمد که هواپیمای دوم با شلیک موشک و برخورد به پشت سرم مجروح شدم.»
طراحی و تولید: ایران سامانه