- زندگی نامه شهدا

navideshahed.com

سربازی که نامش در دفتر شهدای سادات ثبت شد

سید جعفر آتش‌پیکر، جوانی از خاندان سادات، ساده‌زیست و اهل ذکر که دیپلمهٔ رشته فرهنگ و ادب بود، وقتی در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید، تنها ۲۲ بهار از عمرش می‌گذشت. او که از نوجوانی در تظاهرات انقلاب حضور داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با پوشیدن لباس مقدس سربازی، دین خود را به امام و انقلاب ادا کرد. امروز، اگرچه پیکر مطهرش در خاک شوش مفقود است، اما نامش در زمره شهیدان سادات، چون نگینی بر تارک ایثار می‌درخشد.
راننده‌ای که مسیر خاکی خرمشهر را به جاده‌های بهشت گشود

راننده‌ای که مسیر خاکی خرمشهر را به جاده‌های بهشت گشود

در میان خاکریزهای خونین خرمشهر، مردی از تبار ایثارگران قدم نهاد که نه با سلاح، که با فرمان ماشینش در جاده‌های خطر، سنگر به سنگر پیش می‌رفت. شهید قدرت‌الله حیدری، راننده‌ای که وسیله‌نقلیه‌اش را به ارابه‌ای برای رساندن رزمندگان به خط مقدم تبدیل کرد، تا اینکه در سوم خرداد ۱۳۶۱، گلوله‌ای به سینه‌اش نشست و او را به ملکوت شهادت پرکشید. اینک نامش در دیار عاشقان همیشه زنده است.
کارگری که در کوره‌های رنج، الماس ایمان شد

کارگری که در کوره‌های رنج، الماس ایمان شد

از محله‌های محروم قزوین تا خط‌مقدم شملچه، شهید محمدامین جوادی، روایتگر مردی بود که با پنج کلاس سواد، اما دریایی از ایمان، در عملیات رمضان حماسه‌آفرید. کارگری ساده که وقتی ندای «هیهات منا الذله» بلند شد، تفنگ به دست گرفت و در سی‌سالگی، با ترکش‌های دشمن به آسمان‌ها دوخت و نامش را در دفتر زرین شهدا ثبت کرد.
«سرباز بی‌ادعای انقلاب»

«سرباز بی‌ادعای انقلاب»

در کوچه‌های پرخاطره‌ی اشتهارد، نوجوانی قد کشید که عشق به انقلاب در رگ‌هایش جاری بود. از نخستین صفوف مبارزه با طاغوت تا سنگرهای داغ شلمچه، گام‌های استوارش را با ایمانی آهنین برداشت. محمد امامی، بسیجی‌ای که با شهادت، نامش را در آسمان ایران اسلامی حک کرد؛ رزمنده‌ای که با ترکش‌های دشمن، تاج شهادت بر سر نهاد و جاودانه شد. این است داستان مردی که با خون خود، درخت انقلاب را آبیاری کرد...
معامله با خدا

معامله با خدا

همسر شهید «مهدی نعمایی‌عالی» بیان می‌کند: «یک بار خانمی از من پرسید که راضی بودی که همسرت برود؟ گفتم: نه تنها راضی بودم بلکه خودم هم همراهش رفتم. اگر بارها و بارها مهدی زنده شود و بخواهد دوباره راهی شود رضایت می‌دهم چراکه با خدا معامله کردم.»