شهید "همهفنحریف" کربلای 5
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید صفیالله بذرپاچ یکی از کمسن و سالترین شهدای "روستای شیخحسن" است. او کودکی پر مشقتی را گذرانده تا جایی که در حدود یک ماهگی به سختی بیمار میشود و تا پا میگیرد و تصمیم به کسب علم میگیرد، در جاده تهران قزوین به شدت دچار سانحه رانندگی شده و از ناحیه پا مصدوم میشود و تا یک سال در بیمارستان تحت درمان و عمل جراحی قرار می گیرد.
مهارت در مکانیکی و آلمینیومسازی
بعد از تلاشهای بیدریغ خانواده جهت بهبود، صفی الله با تاخیر سال اول دبستان را در سن ۸ سالگی آغاز کرد. با پایان دوره ابتدایی دست از تحصیل علم برداشته و به کار مشغول میشود و سعی میکند در حرفهی مکانیکی و سپس آلومینیوم سازی، مهارت کسب نماید که همین طور هم میشود. وی در کنار کار بیرون، تمامی اوقات فراغت خود را در بسیج و فعالیتهای فرهنگی میگذراند.
از ورزش رزمی تا رزم کربلای 5
هنگامی که آواز جنگ و جبهه را میشنود، دست از کار کشیده و برای فراگیری فنون رزمی، راهی شهر زنجان میشود. سال ۱۳۶۵ همراه با لشکرمحمد رسول الله عازم میدان نبرد شده و در هجدهم دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ و در شلمچه دعوت پروردگارش را به سوی زندگی جاوید لبیک می گوید. آنچه هنوز از شهید صفی الله بذرپاش بر زبانها جاری است، اخلاق نیکو و پسندیده است که وی با همسایگان و آشنایان داشته است.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز/ مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
شهید صفی الله بذرپاش در خانوادهای کاملاً مذهبی و اهل دیانت متولد شد و پرورش یافت. پدرش حاج محرم از تالیان قرآن و مادحین اهل بیت و فعالان مساجد روستای شیخ حسن و نظر آباد بوده و هستند. بزرگان باسواد روستا هیئت قرآنی را تشکیل دادند. این هیئت به همت مرحومان سیدموسی حسینی، میرزا اسد، مشهدی محمد بذرپاچ وقت جناب حاج شیخ محرم بذرپاش اداره می شد. اوایل جلسات قرآنی در مسجد بود. بعدها برای کسب فیض خانوادهها از محضر قرآن کریم این جلسات در منازل و به صورت دورهای تشکیل میشد؛ به نظرم اولین جلسه در منزل حاج ابوالفضل بذرپاچ، فرزند مرحوم حاج محرم تشکیل شد. از همان اوان کودکی در ایام عزاداری سالار شهیدان، گوشمان با نوای دلنشین شیخ محرم خو گرفته بود.
خاطره ای به نقل از نصرت بذرپاچ، عموزاده شهید:
شهید صفیالله، همزمان با عمویش "حاج صفت الله بذرپاچ" در جبهه حضور داشتند. از طرف بنیاد شهید به حاج محرم اطلاع می دهند که برادرش آن شهید شده است. ابتدا عمو جان منزل ما آمد و از احوال پدر جویا شد. وقتی دید ما اطلاعی نداریم، چیزی نگفت و رفت برای تحویل و شناسایی پیکر شهید وقتی در تابوت را باز میکنند با پیکر فرزندش مواجه میشود و میگوید: این شهید فرزندم هستند برادرم و خدا را یاد و شکر می کنند و از خدا می خواهند که قربانی اش را بپذیرد در مسیر تشییع جنازه همگان می دیدند که روی برگه ای که نام شهید را نوشته و به تابوت الصاق کرده بودند، اسم صفت الله خط خورده و صفی الله بذرپاچ نوشته شده است.
برگرفته از کتاب مردان آسمانی