اینجا معبر عشق است!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ جانباز «عباس کیایی» از رزمندگان کربلای پنج است که در سالگرد این عملیات به روایتی از یاد و خاطره شهدای این عملیات مخصوصا سرداران و دلاورمردان لشگر ده سیدالشهدا (ع) و فرمانده گردان شهید «داوود حیدری» و جانفشانی رزمندگان پرداخته است و از آن دوران با نام دوران عشق و ایمان یاد می کند.
آنچه در ادامه میخوانید خاطره طنز خودنوشتی از آن دوران است.
«یکی از گردانهایی که در لشگر حضرت سیدالشهدا(ع) ماموریت شرکت در عملیات را دریافت کرده بود، «گردان زهیر» به فرماندهی «شهید والامقام داود حیدری» بود و دوستانی که در این گردان حضور داشتند شاید شاهد عینی این خاطرات باشند.
بعد از شروع عملیات و حضور گردانهای لشگر برای اجرای ماموریت و دریافت منطقه و محدوده عملیاتی و بوجود آوردن حماسه بزرگ در چند مرحله به دلیل سختی عملیات و مقاومت دشمن و عبور از موانع سخت منطقه گردانهای عملیاتی شهدا و مجروحین زیادی را در این ماموریت سخت تقدیم کردند. شاید ادامه عملیات برای این گردانها مقدور نبود و میبایست جهت تحدید قوا و بازسازی و سازماندهی مجدد به عقبه برمیگشتند.
من یادم است که قبل از عملیات من و حاج محمد سمایی و یکی دیگر از بچه محلهایمان بعد از اجرای مراسم صبحگاه اردوگاه کوثر باهم عهد و پیمان بستیم که اگر هرکدام از ما شهید شدیم، در آن دنیا همدیگر را شفاعت کنیم. گردان زهیر هم یکی از گردانها بود که بهدلیل صدمات زیادی که دیده بود یکی از گردانهایی بود که به عقبه آمده بود که بازسازی و سازماندهی بشود. تکمیل شدن گردانها در شرایطی بسیار سخت بود اما چارهای نبود، باید به هر شکلی که شده این بازسازی صورت بگیرد و گردانها دوباره برای ادامه عملیات وارد منطقه نبرد شوند و رسالتی را به عهده بگیرند و به پایان برسانند و راه دوستان شهیدشان را ادامه بدهند.
نزدیکیهای غروب بود چون یکی از بچه محلهای ما در گردان زهیر بود، رفتم که سراغ شهید «داود حیدری» را بگیرم که وضعیت چه جوری است؟ شهید شده، مجروح شده، یا سالم است؟ دقیقا یادم میآید؛ دم دمای غروب بود کنار حسینیه گردان زهیر، فرمانده شجاع گردان برای نیروها سخنرانی می کرد، البته تعدادشان هم زیاد نبود. شنیدم که میگفت: برادران امام منتظر است. شهدا منتظرند که ما برگردیم و دینمان را به امام اسلام ادا کنیم. برادران خیلی از بهترین عزیزانمان شهید و عده ای هم مجروح شدند ولی هنوز تکلیف از روی دوش ما برداشته نشده است. باید برویم تا دل امام زمان (عج) را شاد کنیم. این راهی است که برگشت ندارد اگر کسی فکر میکند که از این ماموریت سالم برمی گردد از همین جا برگردد اگر کسی مشکلی دارد و دلش در این دنیا گیر کرده است؛ هوا کم کم تاریک می شود؛ بدون خجالت بلند شود و برود. من می خواهم با کسانی به خط بزنم که برای برگشت برنامه ای نداشته باشند. هرکس می خواهد برود، آزاد است. اجباری نیست کسی در رودروایسی نیفتد.
عزیزان اینجا معبر عشق است. اینجا آخر خط دنیاست. من منتظر بودم که عکس العمل بچه ها چیست. چند نفر از این جمع چادر را ترک میکنند. خدا شاهداست حتی یک نفر چادر را ترک نکرد و همه با تکبیر اعلام آمادگی کردند. این صحنه دقیقا من را یاد شب عاشورای امام حسین علیه السلام انداخت که یاران واقعی امام عاشقانه با انتخاب شهادت قدم به مسلخ عشق گذاشتند و پروازی به بلندای آسمان را آغاز کردند؛ البته من شنیدم که بعد از اینکه امام حسین (ع) یقین پیدا کرد که یارانش برای جانبازی تا شهادت پایکار ایستادند از لای دو انگشتش جای هر یک آن عزیزان را نشان داد اما شهید «داود حیدری» چیزی از بهشت به یارانش نشان نداد و بدون شک اگر این مومنین و جنگ آوران الهی در کربلا بودند برای جانفشانی و رسیدن به مقام شهادت ازیکدیگر سبقت می گرفتند.
انتهای پیام/