نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / رمضان گچپزیان / متن / خاطره / خاطره

این خاطره به نقل از همسر شهید است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خیالت جمع، من با موسی بن جعفر هستم
لباس بسیجی‌اش تنش بود. نان خریده بود. گفتم: «رمضان! من از تنهایی خسته شدم، چرا ما رو ول کردی و رفتی.» گفت: «تو تنها نیستی زن! من هر شب توی خونه‌ام. نگهبانی می‌دم. شب‌ها میام تا صبح بالای سرت هستم تا تو با خیال راحت بخوابی.» گفتم: «خوب! توی اون دنیا جات خوبه؟» گفت: «خیالت جمع، من با موسی بن جعفر هستم.»