مصاحبه - صفحه 4

مصاحبه

خونین شهر را محمدقاسم‌ها، خرمشهر کردند

سوم خرداد، اوج شجاعت و عزت ملتی بود که با دستان خالی اما با نیروی ایمان یک دنیا را به حیرت واداشتند و جوانان با ایمان و با خدایش، بدون هیچ ترسی به استقبال شهادت رفتند تا اسلام و شرف و عزت برای همیشه در این کشور بماند، «محمدقاسم بابایی» جهادگر ایلامی در جنگ تحمیلی که دشمن بعثی بر علیه کشور ما تحمیل کرد در راه پایداری دین اسلام و شکوفایی هرچه بیشتر انقلاب اسلامی جانش فدا کرد. در خرمشهر محمدقاسم‌های زیادی از خود گذشتند تا به وصال خدای خود برسند. در ادامه خاطراتی از برادر شهید محمد قاسم بابایی از شهدای فتح خرمشهر منتشر می‌شود.
همسر شهید «فتح خرمشهر»

استوار و محکم پای ارزش‌های انقلاب بایستیم 

همسر شهید «آدینه شوهانی» اظهار داشت: شهدا با خون خود امنیت و صلابت را برای کشور تضمین کردند. استوار و محکم پای ارزش‌های انقلاب بایستیم و زینب‌گونه در کمال صبر راه شهدا را ادامه دهیم. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
گفت‌و‌گوی جانباز ۷۰ درصد چگینی با نوید شاهد قزوین؛

از خاکریز جبهه تا پای مراقبت؛ حکایت زنی که ستون خانواده جانباز شد

پشت هر جانباز، زنی است بی‌ادعا که بار زندگی را در سکوت به دوش کشیده؛ بانویی که شب‌های درد و بی‌خوابی را تاب آورد و صبح‌ها با لبخند، فرزندانش را در آغوش گرفت. این، روایت همسر جانباز ۷۰ درصد صفرعلی چگینی است؛ زنی صبور که هم‌سنگر همسرش در روز‌های سخت درمان، پرستار زخم‌ها و تکیه‌گاه روحی‌اش بود. ایشان از انفجار راکت دشمن، ۹ عمل جراحی و درد‌های ماندگار می‌گوید، اما بیش از همه، از صبری سخن می‌گوید که در نگاه همسرش معنا یافت.
۱/ جانباز 70 درصد چگینی در گفت‌و‌گو با نوید شاهد قزوین:

اگر کوهنورد نبودم، زنده نمی‌ماندم؛ روایتی از جبهه تا جانبازی

صفرعلی چگینی، جانباز ۷۰ درصد اهل قزوین، از روزی می‌گوید که موج انفجار ایشان را به هوا پرتاب کرد، ترکش به بدنش نشست و جانش به مویی بند بود؛ اما کوهنوردی و آمادگی بدنی‌اش ناجی جانش شد. حالا بعد از سال‌ها، از آن لحظه‌ها، روایت می‌کند.

خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ روایت جانباز بافقی از حماسه بیت‌المقدس

سوم خرداد ۱۳۶۱، روزی که خرمشهر پس از ۵۷۸ روز اشغال، با رشادت رزمندگان اسلام آزاد شد. محمدرضا دهقان‌زاده بافقی، جانباز ۳۰ درصد دفاع مقدس که در عملیات‌های بدر و کربلای ۵ مجروح شد، روایت می‌کند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»؛ از عملیات بیت‌المقدس تا فتح خرمشهر، از شهدای بافق تا عملیات عطش در شلمچه. اینجا داستان مقاومت مردانی است که تاریخ ساز شدند.
مصاحبه با پدر و مادر شهید «کاظم علی اکبرلویی»

تمام این سرزمین مدیون خون شهداست

مادر شهید«کاظم علی اکبرلویی» می گوید: «جوانها در راه راست قدم بردارند و مسیر شهدا را ادامه بدهند، شهید دادیم تمام این سرزمین مدیون خون شهداست. همیشه هم پشت انقلاب هستیم، چادری ، مومن و مسلمان هستیم .»
گفتگویی با جانباز ۷۰ درصد «یوسف عزیزی‌زاده»

حفظ و انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل آینده وظیفه ماست

جانباز ۷۰ درصد «یوسف عزیزی‌زاده» در گفت‌وگویی بیان کرد: صحبت کردن درباره دوران اسارت، جنگ و رشادت‌ها برای خودمان هم سخت و دردناک است، چه برسد به اینکه بخواهیم آن را برای نسل الان بازگو کنیم اما امروز یک مسئولیت بزرگ مقابل این نسل داریم و آن هم حفظ و انتقال فرهنگ ایثار و شهادت است.

شهید رئیسی محبوب قلب‌ها بود

«جهادگران نستوه آنانی هستند که جان و مال و آرامش خود را فدای ملت می‌کنند، همانان که شب و روز در فکر حل مشکلات مردمند که الحق شهید رئیسی نمونه بارزی از این نوع مردان بود که به خاطر این خصوصیات برجسته محبوب قلب‌ها شد.» پاسدار بازنشسته، آزادۀ سرافراز جنگ تحمیلی با ده سال اسارت، جانباز ۵۰ درصد «منوچهر آبسالان» از نویسندگان فعال حوزه ایثار و شهادت به مناسبت اولین سالگرد شهادت رئیس جمهور شهید حجت الاسلام رئیسی در گفتگویی کوتاه با نوید شاهد ایلام از شخصیت برجسته شهید خدمت می‌گوید.
عضو دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری:

«نشر شاهد» پرچم‌دار نگاه تمدنی به گفتمان شهید و شهادت باشد

مهدی فضائلی بیان کرد: نشر شاهد باید به‌عنوان یک سرمایه راهبردی فرهنگی شناخته شود. امروز زمان آن است که بیش از گذشته به گفتمان شهید، نگاه تمدنی داشته باشیم و نشر شاهد، می‌تواند پرچم‌دار این نگاه باشد.
شاعر و نویسنده حوزه‌ ادبیات دفاع مقدس در غرفه نشر شاهد:

«شعر زبان جان است»؛ پیام ایثار را با اثرگذاری منتقل می کند

ناصر پروانی بیان کرد: شعر زبان جان است؛ ای‌کاش بتوانیم از شعر برای انتقال ارزش‌های دفاع مقدس، فرهنگ مقاومت، و روحیه ایثار بهره‌مند شویم.

«قصه جاودان»؛ روایت یک نویسنده نوجوان از زندگی و خدمات شهید آیت‌الله رئیسی

مبینا حبیبی، نویسنده‌ی جوان «قصه جاودان»، با الهام از زندگی و خدمات شهید آیت‌الله رئیسی، اثر ارزشمندی را به رشته‌ی تحریر درآورده است. این کتاب، نه تنها روایتی از زندگی این شخصیت بزرگ است، بلکه انعکاسی از ارزش‌های والایی مانند عدالت، خدمت و قانون‌مداری است.

خلبان «واعظی»: در آتش سوختم، اما قرآن در جیبم سالم ماند

صدایش از تلاطم خاطرات آن روز می‌لرزد، روزی که هلیکوپترشان در عملیات مسلم‌بن‌عقیل هدف اصابت قرار گرفت و او را در میان شعله‌ها رها کرد. با سوختگی شدید دست راست و بدن ناتوان، تنها پناهش ذکر بود، اما معجزه‌ای رخ داد: قرآن کوچک جیبش، میان آن همه آتش، سالم ماند. امروز این قرآن را نشان‌دهنده‌ی الطاف پنهان خداوند می‌داند، یادآوری که حتی در تاریک‌ترین لحظات، او تنها نبوده است.
گفتگویی با همسر شهید «اسفندیار موسی‌زاده»

طلب شهادت در سجده نماز

طیبه جباری می‌گوید: «شهادت نصیب هر آدمی نمی‌شود. همسرم همیشه در نماز یک ربع به سجده می‌رفت و می‌گفت خدایا من از تو شهادت می‌خواهم.»

روایتی از جانباز شیمیایی که هنوز در خط مقدم است

«یوسف علوی» یکی از جانبازان ۷۰ درصد شیمیایی استان زنجان است که به شدت باور دارد که جوانان امروز، بسیار آگاه‌تر از نسل گذشته هستند.
در گفتگو با رئیس حوزه هنری کاشان مطرح شد

«هارداسان»: روایت‌هایی از جنس مردم برای رئیس‌جمهور شهید

کتاب «هارداسان»، مجموعه‌ای از روایت‌ها و عکس‌ها از مراسم تشییع پیکر شهید رئیسی، به همت حوزه هنری کاشان منتشر شد. احمد قربانعلی‌زاده، رئیس این نهاد، در گفت‌وگویی، این اثر را «سوگ‌نگاری شهادت آیت‌الله رئیسی» توصیف کرد و از تلاش برای ثبت و انتقال احساسات توده‌ی مردم در آن لحظات حساس سخن گفت.
گفتگویی با مادر شهیدان مشهدالکویه فراهانی:

وقتی برادر کوچک اسلحه برادر شهیدش را بر دوش گرفت

خانم طوبی مشهدالکویه فراهانی، مادر دو شهید والامقام، غلامرضا و علیرضا مشهدالکویه فراهانی، در گفتگویی صمیمی از خاطرات شیرین و تلخ زندگی با فرزندانش می‌گوید: «علیرضا مثل غلامرضا نبود، ولی وقتی دید برادرش به جبهه رفت و شهید شد، گفت مادرم، من اسلحه برادرم را زمین نمی‌گذارم...»
خاطرات شفاهی همسر شهید

برای ماموریت رفت و دیگر نیامد

همسر شهید قادر سلیمان زاده «شهین سلطان احمدزاده» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در ماه رمضان و نزدیک عید فطر بود که برای ماموریت رفت و دیگر نیامد، دوستانشان آمدند و سراغ خانواده‌اش را گرفتند که گفتم من همسرشان هستم...»
گفتگویی با مادر شهید رضا محقق:

شهیدی که طاقت سرما نداشت، غواص شد و دل به آب‌های شلمچه زد

آدم‌هایی هستند که در دل روز‌های سخت، بدون هیچ کلماتی، بزرگی خود را به نمایش می‌گذارند. رضا، فرزند نازک‌نارنجی و حساس مادر، همان‌طور که در دوران کودکی طاقت سرما را نداشت، در لحظه‌های حساس جنگ، داوطلب غواصی شد و در آب‌های شلمچه جانش را فدای وطن کرد. در این گفت‌و‌گو، از روز‌های بی‌خبری و دلهره‌های مادرانه خواهیم شنید، در کنار روایت‌هایی از پسر دلیر و بی‌ادعایی که تا آخرین نفس در مسیر ایثار گام برداشت.

روایت ایستادگی؛ از جبهه‌های جنگ تا زندگی امروز

جانباز «ابوالفضل بیگدلی» هنوز عوارض شیمیایی، ریه و چشمانش را آزار می‌دهد. سردردهای شدیدش را با استامینوفن آرام می‌کند، اما می‌گوید: «اگر باز هم لازم باشد، می‌روم. دفاع از وطن وظیفه بود».
خاطرات شفاهی جانبازان

انگیزه ما این بود تا از مملکت و نظام دفاع کنیم

جانباز سرافراز «شمس الدین حسین پور موانه» در بیان خاطرات خود می‌گوید:«ما نظامی بودیم و دولت پشت ما بود به همین خاطر کم نیاوردیم، انگیزه ما این بود تا از مملکت و نظام دفاع کنیم...»
طراحی و تولید: ایران سامانه