مصاحبه

فکر کردیم راه خانه را فراموش کرده‌اند، اما دقیقا روز شهادت آنها به حیاط خانه آمدند، یک دور زدند و رفتند، در واقع آنها خبر شهادتش را آورده بودند. شاید برادرم آن‌ها را فرستاده بود تا خبر دهند که او پرواز کرده است.

زینب غریب زاده فرزند جانباز هفتاد درصد نجم الدین غریب زاده ضمن تبریک فرارسیدن دهه کرامت گفت: امروز وظیفه سنگینی به دوش ما نهاده شده که از آرمان‌های انقلاب و مسیر پرافتخاری که شهدا و جانبازان که در واقع پدرانمان در آن پای نهاده‌اند پاسداری کنیم و اجازه ندهیم که دشمنان با توطئه‌های خود ما را از مسیر اصلی منحرف سازند.

زینب غریب زاده فرزند جانباز هفتاد درصد نجم الدین غریب زاده، ضمن تبریک فرارسیدن دهه کرامت گفت: امروز وظیفه سنگینی به دوش ما نهاده شده است و باید از آرمان‌های انقلاب و مسیر پرافتخاری که شهدا و جانبازان که در واقع پدرانمان در آن پای نهاده‌اند پاسداری کنیم و اجازه ندهیم که دشمنان با توطئه‌های خود ما را از مسیر اصلی منحرف سازند.

«معصومه مهراد» فرزند جانباز نقل می‌کند: پدرم جانباز بود، رنج کشید، صبوری کرد، جنگید و در سکوت رفت. ایثارگری‌ها، رشادت‌ها، جان‌فشانی‌های پدرم در جنگ تحمیلی، به‌عنوان اسطوره‌ی صبر، استقامت، ایثار، شجاعت و دلاوری در دفتر خاطرات من ثبت شده و دختر این اسطوره بودن مایه افتخار و سربلندی من است.

«معصومه مهراد» فرزند جانباز ۳۵ درصد نقل می‌کند: پدرم جانباز بود، رنج کشید، صبوری کرد، جنگید و در سکوت رفت. ایثارگری‌ها، رشادت‌ها، جان‌فشانی‌های پدرم در جنگ تحمیلی، به‌عنوان اسطوره‌ی صبر، استقامت، ایثار، شجاعت و دلاوری در دفتر خاطرات من ثبت شده و دختر این اسطوره بودن مایه افتخار و سربلندی من است.

«معصومه مهراد» فرزند جانباز نقل می‌کند: پدرم جانباز بود، رنج کشید، صبوری کرد، جنگید و در سکوت رفت. ایثارگری‌ها، رشادت‌ها، جان‌فشانی‌های پدرم در جنگ تحمیلی، به‌عنوان اسطوره‌ی صبر، استقامت، ایثار، شجاعت و دلاوری در دفتر خاطرات من ثبت شده و دختر این اسطوره بودن مایه افتخار و سربلندی من است.

جانباز میرزایی در عملیات‌های زیادی شرکت داشت، از جمله والفجر ۳ و شاخ شمیران که در آنجا شیمیایی شد. وی می‌گوید من مسئولیت تدارکات گردان بر عهده داشتم بیشتر همرزمانم شهید شدند، به نظر او فضای جبهه فضای معنویت بود تمام کسانی که شهید شدند به نحوی هر کدام از شهادت خود آگاه بودند انگار به آنها الهام شده بود. در ادامه خاطرات شفاهی این جانباز گرانقدر منتشر می شود.

جانباز میرزایی در عملیات‌های زیادی شرکت داشتند از جمله والفجر ۳ و شاخ شمیران که در آنجا شیمیایی شدند. وی می‌گوید من مسئولیت تدارکات گردان بر عهده داشتم بیشتر همرزمانم شهید شدند، به نظر او فضای جبهه فضای معنویت بود تمام کسانی که شهید شدند به نحوی هر کدام از شهادت خود آگاه بودند انگار به آنها الهام شده بود. در ادامه خاطرات شفاهی این جانباز گرانقدر منتشر می شود.

خانم مرادخانی همسر شهید «یداله منصوری» در مورد خصوصیات اخلاقی همسرش گفت: یداله پسرعمه من بود. از مهربانی و فداکاری هایش هر چه بگویم کم گفته‌ام، وی واقعاً سمبل ایثار و اخلاص بود. زمانی که از من خواستگاری کرد دانشجو بود. دوم مهر ۱۳۶۳ یک مراسم بسیار ساده گرفتیم، چون اهل تجملات نبودیم. من فقط ۲۵ روز با او زندگی مشترک داشتم، اما همان چند روز بهترین روز‌های عمرم بود.

مصاحبه

navideshahed.com

کبوتران حامل پیام شهادت برادرم بودند

ما باید از مسیر پرافتخاری که پدرانمان در آن پای نهاده‌اند پاسداری کنیم

ما باید از مسیر پرافتخاری که پدرانمان در آن پای نهاده‌اند پاسداری کنیم

از مسیر پرافتخار پدرانمان پاسداری کنیم

از مسیر پرافتخار پدرانمان پاسداری کنیم

از مسیر پرافتخار پدرانمان پاسداری کنیم

از مسیر پرافتخار پدرانمان پاسداری کنیم

از مسیر پرافتخار پدرانمان پاسداری کنیم

از مسیر پرافتخار پدرانمان پاسداری کنیم

از مسیر پرافتخار پدرانمان پاسداری کنیم

از مسیر پرافتخار پدرانمان پاسداری کنیم

دختر اسطوره‌ای مانند شهید بودن، مایه افتخار و سربلندی است

دختر اسطوره‌ای همچون جانباز، مایه افتخار و سربلندی است

دختر جانباز بودن، مایه افتخار و سربلندی من است

دختر جانباز بودن، مایه افتخار و سربلندی من است

دختر جانباز بودن، مایه افتخار و سربلندی من است

دختر جانباز بودن، مایه افتخار و سربلندی من است

فضای جبهه، پر از معنویت بود

فضای جبهه فضای معنویت بود

خاطرات همسر یک معلم شهید | «فقط ۲۵ روز زندگی مشترک»