نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - والدین شهدا
انتشار خاطرات شفاهی والدین شهدا در سالگرد شهادت؛
«صنمبر توشکا» مادر گرانقدر شهید مرتضی ساده میری فرمانده گردان 502 امام حسین(ع) از شجاعت ها و دلاورمردی های فرزندش چنین می گوید: «همرزمان شهید اینچنین برای من تعریف می کردند او یک تنه به شناسایی مقر عراقی ها می رفت و به آنها خسارت وارد می کرد اگر عراقی ها مرتضی را می شناختند دیگر آنجا نمی ماندند.» فیلم این مصاحبه به یادگار مانده از مادر شهید در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۱۵۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا
عزیزاله صداقت‌پیشه پدر گرانقدر شهید «جعفر صداقت‌پیشه» می‌گوید: «برای آخرین بار که می‌خواست به جبهه برود، وقتی نگاهش می‌کرد، گویا به او الهام شده بود که بار آخر است. نگاهش از من برداشته نمی‌شد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۳۱۵۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

حاجیه خانم طاهره سادات حسینی زواره مادر شهیدان «سیدمرتضی و سیدموسی طباطبایی»، از شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس در ورامین دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار فرزندان شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۳۱۵۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

قسمت اول؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «احمد درب هنزی- پاک روان» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می‌شود. این آزاده سرافراز در 15 مهر 1346 در شهرستان بهاباد یزد به دنیا آمد. در عملیات کربلای 5 در 11 بهمن 1365 به اسارت درآمد. وی بیش از 3 سال و هفت ماه در بند اسارت دشمنان بعثی در اردوگاه تکریت 11 بود و سرانجام 5 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۳۱۰۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۸

شهید «سیدعسگری زرگری» متولد شهرستان سمنان از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر نقل می‌کند: «عسگری در خواب، نحوه شهادتش را برایم تعریف کرد.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۳۰۶۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۵

«لحظه ای که خبر شهادت پسرم را به من دادند، من اصلا ناراحت نشدم چون به این راه اعتقاد قلبی داشتم و می دانستم که سعید راهش را پیدا کرده و اگر می دانستم که خانم ها هم می توانند به میدان بروند من هم همراه فرزندم راهی می شدم.» در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۳۰۵۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر دانش آموز شهید «محمد نوري» می گوید: پسرم آرزوی شهادت داشت و بارها می گفت شهدا امروز تاریخ اسلام را زنده نگه داشته اند، همانطور که امام حسین(ع) چراغ اسلام را روشن و زنده نگه داشت، پس ما باید راه شهدا را ادامه دهیم و ادامه دادن راه شهدا سعادت می خواهد. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۰۴۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۰

خاطرات شفاهی والدین؛
پدر شهید محمد شیخ الاسلامی گفت: ۱۳ سال منتظر بودیم تا بازگردد و در نهایت پس از سال‌ها انتظار چند تکه استخوان سهم ما از محمد شد.
کد خبر: ۵۳۰۲۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۷

رئیس بنیاد مراغه:
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران مراغه عنوان کرد: ثبت و انتقال فرهنگ ایثار و مقاومت کاری ارزشمند است و خاطرات والدین معظم شهدا سندی برای انتقال پیام شهدا به نسل‌های آینده است.
کد خبر: ۵۳۰۱۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۷

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر گرامی شهیدان والامقام «شیرخانی» می گوید: هر دو پسرم به فاصله کمتر از یکسال به شهادت رسیدند، افتخار می کنم که فرزندانم در این راه رفته اند و می دانستم که فرزندانم در راه وطنشان به شهادت می رسند. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۰۱۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۷

حاج علی شکری پدر گرانقدر شهید «هادی شکری» بعلت کهولت سن و بیماری دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۳۰۱۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۷

خاطرات شفاهی پدر و مادر و برادر شهید «حمیدرضا صباغی»
پدر شهید صباغی: «بار آخر که می‌خواست به جبهه برود به من گفت؛ پدر جان من دیگر برنخواهم گشت و این بار آخری است که هم را می‌بینیم. در قطار با دو تا از رفقایش عکسی یادگاری گرفت و رفت و دیگر بازنگشت.»
کد خبر: ۵۳۰۱۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۶

خاطرات شفاهی پدر و مادر شهید «غلامحسین شفیعی»؛
پدر شهید شفیعی در خاطره گویی از فرزندش گفت: «اینها دوازده رفیق بودند که به سربازی رفتند. همه سربازی خود را به پایان رساندند ولی غلامحسین مجدد به عنوان بسیجی به جبهه بازگشت. از سختی جبهه و جایی که بود چیزی نمی‌گفت تا مادرش نگران نشود. میگفت ما باید برویم تا خستگان جنگ پیش خانواده‌های خود بیایند.»
کد خبر: ۵۳۰۱۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۶

خاطرات شفاهی پدر و مادر شهید «حسن خاجی»؛
مادر شهید از اخلاق حسن، شهید گمنامش و چشم انتظاری آنها برای بازگشت فرزندشان گفت: «ما همچنان منتظریم تا بیایید ولی هنوز خبری از او نشده بود. او سیار مومن بود و به کسب علم و دانش اهمیت زیادی می‌داد و سفارش می‌کرد که مساجد را خالی نگذارید.»
کد خبر: ۵۳۰۱۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۶

خاطرات شفاهی پدر و مادر شهید «عباس پور ابراهیمی»؛
مادر شهید «عباس پور ابراهیمی» در خاطره گویی از فرزند شهیدش گفت: «به من از لحظه شهادت عباس گفتند که به پایش تیر خورده و نتوانسته بود به عقب برگردد. پسرخاله‌اش همراه او بوده ولی عباس او را مجبور کرده که به عقب بیاید و خودش آنجا مانده بود.»
کد خبر: ۵۳۰۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۶

خاطرات شفاهی پدر و برادر شهید «علی اصغر امیری»؛
پدر شهید «علی اصغر امیری» در خاطره گویی از فرزند شهیدش و داوطلب شدن او قبل از رسیدن موعد سربازی‌اش گفت و اینکه در 14 سالگی راهی جبهه گردید.
کد خبر: ۵۳۰۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۶

محمود زرین جویی:
زرین‌جویی گفت: خانواده شهدا گنجینه‌های معنوی دفاع مقدس هستند که در حال حاضر در حال تهیه مصاحبه های تاریخ شفاهی از آنها هستیم.
کد خبر: ۵۳۰۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۴

شهید«حمید قربانعلی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از فرزند شهیدش را روایت می‌کند: «چند شب پس از شهادت حمید، او را در عالم رویا دیدم. خیلی نگران به خانه آمده بود، اما با خوش رویی به من گفت؛ آمده‌ام با فرمانده‌ام تماس بگیرم و بروم. صبح وقتی از خواب بیدار شدم خبر شهادت همان فرمانده را شنیدم.»
کد خبر: ۵۳۰۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۰

شهید«سعید عزیزی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. پدر این شهید والامقام خاطراتی از فرزند شهیدش را روایت می‌کند: «رزمندگان هر سه شنبه دعای توسل داشتند. هر زمان که سعید منزل بود؛ این دعا در خانه ما برگزار می‌شد. من همیشه برای این دورهمی رزمندگان خرید می‌کردم ولی دلیل ناراحتی سعید را متوجه نمی‌شدم. یک روز به من گفت؛ اگر در یکی از خانه‌ها امکانات فراهم نشود ما مسئول آن هستیم.»
کد خبر: ۵۳۰۰۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۴

شهید«سعید محرمی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از فرزند شهیدش را در عالم رویا روایت می‌کند: «قبل از شهادت سعید خواب عروسی او را دیدم اما هر چه دنبال عروس می‌گشتم او را پیدا نمی‌کردم. چند نفر آمدند و پسرم را به اتاق بردند؛ دنبال آنان رفتم و از پنجره اتاق، دختری زیبا و قدبلند را که دو بال روی شانه خود داشت مشاهده کردم. زمان زیادی از روی این خواب نگذشته بود که خبر شهادت فرزندم را آوردند.»
کد خبر: ۵۳۰۰۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۲