لشکر 41 ثارالله - صفحه 6

لشکر 41 ثارالله

پیرامون شهید «علی ژاله»/مجلس عروسی ذکر بود و صلوات !

شب عروسي‌اش، لباس سبز سپاه را به تن كرد و با هيبتي خاص در مراسم حاضر شد. آن شب بر خلاف رسم روستايمان، در مراسم عروسي دعاي كميل خوانده شد. سراپاي مجلس، ذكر بود و دعا و صلوات.
وصیت نامه شهید «امید علی خالصی» (بخش پایانی)؛

هیچ وقت مسئله حجاب از یادتان نرود

در وصیت نامه شهید «امید علی خالصی» آمده است: خواهرجان، حجاب خود را حفظ کنید هیچ وقت مسئله حجاب از یادتان نرود و راهم را ادامه دهید.

خاطراتی پیرامون شهید «ابراهیم هندوزاده»/ غسل ليله القدر

براي اولين بار غسل ليله القدر را از او آموختم . قبلاً حتي اسم چنين غسلي را نشنيده بودم . اولين شب قـدر که اتفاقاً هـوا هم خيلي سرد بود .

پیرامون شهید «قاسم میرحسینی»/ پیشروی دلاورانه

ما در دل دشمن قرار گرفته بودیم و در همین حین یک خمپاره زده شد و تعدادی از بچه ها من جمله میرحسینی ترکش خوردند و هر چه بچه ها اصرار کردند که به عقب برگردند قبول نکردند و دلاورانه به مبارزه ادامه دادند و گفتند این منطقه باید حفظ شود .

آلبوم تصاویر/ شهید «قاسم میرحسینی»(1)

سردار شهيد «قاسم ميرحسيني» در سال 1342 ‪ در روستاي صفدر ميربيك از توابع جزينك زابل به دنیا آمد، وی در دوران دفاع مقدس قائم مقام لشکر 41 ثارالله بود و سرانجام در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.
معرفی کتاب؛

«لحظه های عاشقی» نگاهی به زندگی شهید «محمد شیخ بیگ»

کتاب «لحظه های عاشقی» نگاهی به زندگی و اوج بندگی سردار شهید «محمد شیخ بیگ» مسئول تعاون لشکر 41 ثارالله دارد.

سخنرانی سردار شهید قاسم میرحسینی در مورد جنگ تحمیلی - بخش دوم

بخش دوم سخنرانی های سردار شهید قاسم میرحسینی «سردار لشکر 41 ثارالله » در مورد جنگ تحمیلی را در نوید شاهد بشنوید.

سخنرانی سردار شهید قاسم میرحسینی در مورد جنگ تحمیلی - بخش اول

بخشی از سخنرانی های سردار شهید قاسم میرحسینی «سردار لشکر 41 ثارالله » در مورد جنگ تحمیلی را در نوید شاهد بشنوید.
وصیت نامه شهید «دادخدا احمد یوسفی»:

در زمینه کشاورزی و اقتصادی فعالیت بیشتری کنید

در وصیت نامه شهید «دادخدا احمد یوسفی» آمده است: در زمینه کشاورزی و اقتصادی فعالیت بیشتری کرده و کمتر استراحت کنید و بیشتر به کار و کوشش بپردازید و در مقابل مشکلات صبر و استقامت داشته باشید زیرا خداوند صابرین را دوست دارد.
خاطراتی پیرامون شهید «محمود پایدار»؛

روده هایی در پلاستیک!

محمود هنوز جراحتش خوب نشده بود . او با این وضع به جبهه برگشته بود و آنجا روبروی من ایستاده بود و مثل همیشه تبسم می کرد . از خودم پرسیدم: مگر از جنس بشر نیست ؟
خاطرات واحد تخریب لشکر ثارالله؛

گوسفند بي انضباط !

هر روز يکي از بچه هاي تخريب گوسفندها را به بيابان مي‌برد. روزي نوبت به محمد سرگزي رسيد. وقتي حرکت مي کرد، گفتم : «اسم هر کدام از اين گوسفند ها را که بي‌نظمي‌كردند. يادداشت کن.»
به مناسبت روز جانباز؛

گفتگو با جانباز شیمیایی «ابراهیم سعادت فر»/ نمونه برداری غیر انسانی از مجروحین شیمیایی در اتریش

ابراهیم می گوید: پژوهشگران آلمانی می آمدند تا با نمونه برداری از پوست مجروحین، بررسی شدت آثار جراحات و خونگیری فرمول های بمب های شیمیایی را تغییر دهند تا در زمانهای دیگر اثرات آنها را بیشتر یا کمتر کنند.
خاطراتی از گردان 410 لشکر ثارالله؛

آب را به حضرت فاطمه زهرا (س) قسم داد

وقتي وارد آب شديم، همه را جمع کرد. حلقه زديم. صغيرا دست زير آب برد و در حالي که اشک صورتش را خيس کرده بود، آب را به حضرت فاطمه زهرا (س) قسم داد که بچه هاي گردان 410 را سالم به آن طرف اروند برساند .

تصاویر/ یادواره شهدای روستای کشیت

یادواره شهدای روستای کشیت، نسک و حرمک بخش گلباف در پایگاه مقاومت امام حسین (ع) روستای کشیت برگزار شد.

تصاویر/ سالروز ولادت علمدار لشکر 41 ثارالله ، شهید «حاج مهدی کازرونی»

سالروز ولادت علمدار لشکر 41 ثارالله ، شهید «حاج مهدی کازرونی» مسئول طرح و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله در گلزار شهدا کرمان برگزار شد.

پوستر/ میثاق نامه میلاد علمدار لشکر 41 ثارالله

نخستین میثاق نامه میلاد علمدار لشکر 41 ثارالله ، شهید «حاج مهدی کازرونی» برگزار می شود.

پیرامون شهید «علی ژاله»/ اصرار زیاد برای پاسدار شدن

آن روز فقط كار كرد، تا پايان روز حرفي از رفتن به سپاه نزد، روز بعد دوباره آمد. تا ديدمش گفتم: علي آقا به شرطي همراهت به سپاه مي‌آيم و معرفت مي‌شوم كه سه روز در اينجا كار كني.
معرفی کتاب؛

«مروارید اروند» کتاب زندگی‌ و خاطرات شهید «محمدمهدی آفرند»

کتاب «مروارید اروند» به مرور زندگی‌ و خاطراتی از روحانی شهید «محمدمهدی آفرند» مسئول دسته ویژه گردان 412 غواص لشکر 41 ثارالله می پردازد.
خاطرات رزمندگان گردان 410 غواص لشکر ثارالله؛

چگونه با اروند بجنگیم؟!

هر شب كه از تمرين بر مي گشتيم، از خودم سؤال مي کردم: « چگونه با اروند بجنگيم ؟!» شب عمليات باد و باران و موج و طوفان مأمور شدند ما را به آن سوي اروند ببرند، بدون آنکه با اروند بجنگيم.

خاطره سرلشکر قاسم سلیمانی از انسان پاکی که از کودکی می‌شناخت

نیمه شب به آن کانال رفتم او را دیدم و وقتی او مرا دید، بلافاصله پشت بوته‌ها پنهان شد و بعداً من متوجه شدم که او بخاطر اینکه مبادا من او را از آنجا برگردانم، پشت بوته رفته بود.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه