شنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۰۰
کتاب «رفاقت به سبک تانک» اثر «داوود امیریان»، در بردارنده حکایات کوتاه و طنز از وقایع جنگ تحمیلی است که با نثری شیرین و روان نوشته شده است. داستان شهر موش‌ها از این کتاب را می‌خوانیم.

شهر موشـــها!

شهر موشـــها!

نویدشاهد: جزیره مجنون به شهر موش‌ها معروف شده بود! موش داشت این هوا. چند بار که بچه‌ها از عقب گربه آورده بودند تا دخل موش‌ها را بیاورند، برعکس شده بود و گربه، نوشِ جان موش‌ها شده بودند! دیگر رزمنده‌هایی که آنجا بودند جانشان به لب رسیده بود. موش‌ها حتی به مهمات و اسلحه هم رحم نمی‌کردند. نصفه شبی یکهو می‌دیدی یک نفر نعره می‌زند و روی یک پا جست و خیز می‌کند و یک موش گردن کلفت به انگشت پایش آویزان شده. حتی قنداق سلاح‌ها را هم می‌جویدند و پتوها و گونی‌ها هم بی‌نصیب نمانده بود.

تا اینکه خبر رسید تو یکی از مقرها، یک گربه پیدا شده که توانسته از خجالت موش‌ها دربیاید و آنها را ناکار کند. بچه‌ها یک نفر را انتخاب کردند تا برای چند هفته آن گربه دلیر را به مقر بیاورد. مأمور مربوطه کفش و کلاه کرد و روانه آن مقر شد و به زیارت فرمانده آنجا رفت. وقتی مأموریتش را گفت، فرمانده فکری کرد و گفت: «ما حرفی نداریم، اما باید از ستاد لشکر برای گربه‌مان حکم مأموریت بیاورید؛ آن هم با امضاء فرمانده لشکر. آخر می‌دانی که اینجا جبهه‌اس، رفاقت تاثیری ندارد. تازه برای ما مسئولیت دارد. بروید و هر وقت حکم مأموریت آوردید، گربه ما در خدمت است.!»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده