شعر «افسانه جنگ»
جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۰
نوید شاهد البرز در سالروز شهادت «محمدحسین فهمیده» شعری از کتاب « تاهمین عزل» سروده «غلامعلی مهدیخانی» را که در وصف حماسه او سروده شدهاست را برای مخاطبین به اشتراک میگذارد.
گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «محمدحسین فهميده»،
شانزدهم ارديبهشت 1346 ، در شهرستان قم به دنيا آمد. پدرش محمدتقي، كارمند
بود و مادرش فاطمه نام داشت. دانش آموز دوم راهنمايي بود. از سوي بسيج در
جبهه حضور يافت. هشتم آبان 1359 ، در خرمشهر با انفجار نارنجك به شهادت
رسيد. مزار وي در بهشت زهراي شهرستان تهران قرار دارد. برادرش داود نيز
شهيد شده است.
شعری که یکهفته پس از شهادت «شهید فهمیده» از کتاب «تا همین غزل» سرودهی غلامعلی مهدیخانی را در ادامه میآوریم.
نقش خون، طرح گل بود بر سنگ، بچهها یادتان مانده یا نه؟
با تبار گل لاله همرنگ، بچهها یادتان مانده یا نه؟
روزگاری علم بود بر دوش، روز و شبها قلم بود بر دوش
یارمان بود فرسنگفرسنگ، بچهها یادتان مانده یا نه؟
آنطرف جبهه بود و شط خون بوی باروت و دود و شط خون
اینطرف مادران با دلی تنگ، بچهها یادتان مانده یا نه؟
آنطرف گُرد نادیدهای بود سیزدهساله فهمیدهای بود
یار پیران صورت پرآزنگ، بچهها یادتان مانده یا نه؟
مردهای کفنپوش زخمی، نوجوانان خودجوش زخمی
یاس و داس و شب تار و نیزنگ، بچهها یادتان مانده یا نه؟
صوت تکبیر بود و شب رزم، غرش شیر بود و شب رزم
کاروان در مسیر شباهنگ، بچهها یادتان مانده یا نه؟
نغمهاش نام زهرا در آن بود، رمز «انّّا فتحنا» در آن بود
شروه میخواند مردی خوشآهنگ، بچهها یادتان مانده یا نه؟
شهرزاد شما آنچه گفته است نیست، افسانه حرفش درست است
آنچه امشب شنیدید از جنگ، بچهها یادتان مانده یا نه؟
انتهای پیام/
نظر شما