از شفا تا شهادت
نوید شاهد البرز؛ شهيد «محسن جان نور» در سال 1344، در تهران در خانوادهاي مذهبي ديده به جهان گشود و تحصيلات ابتدائي تا كلاس چهارم در تهران و ادامه آن را تا سوم متوسطه به دليل نقل مكان در كرج ادامه داد. خانواده شهيد ميگويند: او از همان دوران كودكي علاقه شديدي به عزاداري خاندان آل طهارت و عصمت داشت و هرچه بزرگتر ميشد اين عشق و علاقه در وجودش بيشتر ميگشت و براي شركت در جلسات ديني و مذهبي اهميت بهسزايي قائل بود.
با شروع انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) اين
علاقه در وجودش صد چندان شد به طوريكه در كليه راهپيماييها و تشييع پیکرهاي
شهدا خود شركت و فعاليت نموده و ما و ديگران را نيز به تداوم راه خونين شهدا تشويق
و تحريك ميكرد به واقع روح تازهاي در كالبدش دميده شده بود و رشد عجيبي در مسائل
سياسي و اجتماعي و ديني پيدا كرده و پيوسته به پدر و مادر خود احترام ميكرد و ميگفت:
از امام خميني(ره) پيروي كنيد كه راهش همان راه خدا و با جان و مال خود انقلاب را
ياري نمائيد.
او در مقابل گروهكها و منافقين كوردل بسيار سرسخت بود و ميگفت: در
مقابل اين از خدا بيخبران بايد با قاطعيت و صلابت ايستاد و از امام و اوامرش
پيوسته پيروي كرد و به گفتههايش كه همان فرمايشات رسولالله (ص) و ائمه اطهار(ع)
است عمل نمود، درباره جنگ ميگفت: اسلام با كفر سازشي ندارد و به فرموده امام
عزيزمان بايد جنگ را تا رفع فتنه در عالم و تا خون در رگهاي ما وجود دارد، ادامه
دهيم. او علاقه وافري به دعا و ديدار مجروحين و معلولين جنگي و زيارت اماكن مقدسه
اسلامي داشت.
ناگفته نماند به نقل از خانواده اش سالها پيش او ناراحتي که قلبي داشت يك شب در خواب سيد بلند قامتي و نوراني را ميبيند و سيد روي سر و سينهاش دست ميكشيد و فرداي آن شب كه از خواب برميخيزد، احساس ميكند كه ديگر هيچ ناراحتي قلبي ندارد، آري! او بايد زمينه و آمادگي و لياقت لازم را براي پيوستن به معشوق خود پيدا ميكرد.
سرانجام در سال 64، پس از يكسال جنگ و جهاد با كفار بعثي در عمليات آزادسازي شهر فاو و در حين عمليات «والفجر» در تاريخ بیست و دوم اسفند ماه 1364، به شهادت رسید.
تربت پاکش در امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.