سیری در کلام شهید «سیدنبی الله انوشه»
نویدشاهدالبرز؛ شهید «سید نبی الله انوشه» در تاریخ بیستم اسفند ماه 1342، در «مسجد سلیمان» به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا دوم نظری ادامه داد. وی در حالیکه دانشجو بود به عنوان رزمنده به «خرمشهر» اعزام شد و در سی ام مهر ماه 1359، در خرمشهر به شهادت رسید و پیکر مطهرش هنوز به دست نیامده است.
از شهید «سید نبی الله انوشه» وصیت نامه ای در دست داریم که در ادامه مطلب می خوانیم:
به نام خدا
سلام؛
امید است سلامی که بنیانگر سلامتی است بپذیری .
امیدوارم با در نظر گرفتن الله و پیمودن راه الله و خوب و سرحال باشی .
امیدوارم هر روز که می گذرد تفکرات عظیمی در راه اسلامی داشته باشی .
مغزم از تفکر عاجز مانده . قلبم رو به زوال و نیستی می رود" روحم می سوزد انگار که غم های دنیا برای من بوجود امدند" اخری انسان ناشناخته مگر تو چیستی ؟ هدف چیست ؟
می خواهم چیزی را با تو در میان بگذارم و ازت می خواهم آنرا تا لحظه موعود در قلب یگانه خود جایگزین کنیم.
تازگیها یکی از برادران سپاه در وضع خطرناکی به سر می برد و باید من به ماموریتی خطرناک بروم و بزودی عازم آن ماموریت هستم. امکان درگیری در این بسیار زیاد است و برادرانی که با من هستند وصیت نامه هایشان را نوشتند و به دوستان و آشنا یان خود دادند و من می خواهم وصیتم را به دست تو بسپارم و هر هنگام که به امید خدا به درجه شهادت رسیدم آنرا به خانواده ام بسپار .
سلام " مادر خوبم " سلام هستی زندگیم " سلام روحم" می خواهم با تو وداع کنم به سوی خدا بشتابم: مادر خوبم ازت به خاطر زحمات مفیدی که برای من کشیدی سپاس گزارم و ازت می خواهم اگر به درجه شهادت نائل شدم ناراحت و برایم گریه و زاری نکنی مادر " تو باید بخندی زیرا که هنوز فرصت خندیدن داری " تو باید افتخار کنی " مادر جان! تو برایم دعا کن که خدا شهادت مرا به پذیرد.
سلام پدر جان " نمی دانم چگونه از زحماتی که برایم کشیده ای تشکر کنم اما پدر فقط یک جمله به تو می گویم .
اگر به درجه شهادت نائل شدم مادرم را دلداری ده " پدر جان! تو در زندگی مرد بوده ای و باید مردانه مقاومت کنی" هم چنین به برادر هایم و خواهر هایم بگوئید که اگر خدائی نکرده بدی از من دیده اند او را ببخشند و روی تک " تک" آنان را ببوس.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
فرزند پاسدارتان نبی اله
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری