در سالروز شهادت «ابراهیم بیرقی افشرد» منتشر می شود؛
از من سؤال کرد که آقاي «خان محمدي: من زنده خواهم ماند و من به او گفتم: به امام زمان متوسل شو. ان شاءالله که خوب مي‌شوي و دائماً به او روحيه مي‌دادم و او تا آخرين نفس که در جان داشت متوسل امام زمان (عج) بوده و دعاي فرج را مي‌خواند تا اينکه ايشان را به بيمارستان رسانديم و روي تخت بيمارستان به درجه والاي شهادت رسید.
توسل به امام زمان (عج) به روایت فرمانده

نوید شاهد البرز؛
شهید «ابراهیم بیرقی افشرد» که نام پدرش جلیل» و مادرش« خورشید » است در بیست و هشتم مرداد ماه 1352 ، در شهر تبریز دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سوم دبیرستان ادامه داد و در حالیکه سرباز ارتش بود در منطقه مهاباد از توابع استان کردستان در بیست و یکم مرداد ماه 1372، مورد اصابت گلوله  قرار گرفت و به شهادت رسید. تربت پاک شهید در امامزاده «محمد کرج» نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

دو روایت از شهید «ابراهیم بیرقی افشرد» با بیان فرمانده اش در دست داریم که در ادامه مطلب  می خوانیم:

با نام و ياد شهدا در تاریخ بیستم مرداد ماه 1372، ساعت حدود يازده شب در اتاق گردان مشغول به نوشتن گزارش بودم که صداي شلیک تيري به گوش رسيد. بلافاصله بيرون آمدم برادر «ابراهيم بيرقي» را ملاحظه کردم که از ناحيه پا و شکم مجروح شده و خون زيادي مخصوصاً از ناحيه شکم خارج مي‌شود. بلافاصله به امدادگر گفتم سريعتر یک سرم به ايشان تزريق کن و همچنين محل اصابت را سريع ببیند تا جلوي خونريزي گرفته شود و برادر بيرقي از من سؤال کرد که آقاي خان محمدي من زنده خواهم ماند و من به او گفتم: به امام زمان توسل کن  و متوسل شو.
ان شاءالله
که خوب مي‌شوي و دائماً به او روحيه مي‌دادم و ايشان تا آخرين نفس که در جان داشتند متوسل امام زمان (عج) بوده و دعاي فرج را مي‌خواندند تا اينکه ايشان را به بيمارستان رسانديم و در روي تخت بيمارستان به درجه والاي شهادت نائل آمد.                         «و من الله التوفيق»     راوی : «خان محمدی» معاونت محترم طرح و عملیات تیپ یکم 


به نقل از خانواده شهید: شهيد «ابراهيم بيرقي» یک هفته قبل از شهادت به مرخصي آمده بود و در خواب امام زمان را ديده بود که او را از شهادتش مطلع کرده بود. او به چند تن از دوست هاي صميمي خود گفته بود که اين آخرين مرخصي است که من آمده‌ام و ايشان براي تمام فاميل ها یکی از کارهاي خود را که با سنگ تراشيده بود، به يادگار گذاشته و با همه خداحافظي کرده بود که یک هفته بعد از اين خواب به مقام والاي شهادت نائل آمد.

ايشان از کودکی به قرائت قرآن علاقه به سزایی داشت و به کمک پدربزرگش قرآن را ياد گرفت و در مسجد محل با قرائت قرآن آشنا شد و سال دوم دبيرستان که در دبيرستان شهيد «ثمري» تحصيل مي کرد. مقام دوم مسابقات قرائت را در شهريار کسب کرد و علاقه‌اش به اين کار صد چندان شد.



منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده