تاملی بر وصیت نامه نورانی شهید سلحشور « والفجر چهار»
نویدشاهد البرز؛ شهيد «رضا شيرازيان» در پنجم اردیبهشت سال 1342، در يك خانواده مذهبي و متدين در شهر تهران ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه «آملي» در سرآسياب دولاب تهران و تحصيلات راهنمايي و دبيرستان را در دبيرستان دهخدا كرج ادامه داد و موفق به اخذ ديپلم گرديد.
وی قبل از انقلاب پايبند به مسائل ديني و علاقمند به مسائل سياسي و اجتماعي بود به طوري كه قبل از پيروزي انقلاب در اكثر راهپيمايي ها و تظاهرات همگام با جوانان پرشور و متعهد انقلابي شركت مي كرد و معتقد بود كه دستورات امام امت مو به مو بايد اجرا شود.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هم فعاليت هايی داشت كه در بسيج
به طور مستمر به آن ادامه مي داد. با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران او غیرت و عرق زيادي به دفاع از دين و ناموس داشت و پس از گذراندن آموزش نظامي سرانجام به جبهه «سردشت»
اعزام شد و مشغول جنگ و جهاد گرديد و به مقابله پرداخت و بعد از مدتي به مرخصي رفت
كه اين مرخصي آخرين مرخصي او بود و شهيد مجدداً به جبهه ها براي مقابله با صدام و
صداميان اعزام گرديد و سرانجام دعا و خواسته اش مورد اصابت قرار گرفت و پس از ماه
ها جنگ و جهاد و مبارزه با ضد انقلابيون مزدور در عمليات ظفرمند «والفجر چهار» در
منطقه عملياتي «پنجوين» بر اثر اصابت تركش به ناحیه سردر تاریخ پانزدهم آبان ماه 1362، به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و
پيكر مطهرش در «مشكين آباد» به خاك سپرده شد. تربت پاک شهید در گلزار مشکین دشت کرج نمادی از ایثار و پایداری در راه وطن می باشد.
وصیت نامه شهید متبرک شده است به آیات نورانی قران کریم و سرشار از تامل و بصیرت می باشد که متن کامل این وصیت نامه را در ادامه مطلب می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خدايى كه بالاترين و بى نهايت ترين است و اوست كه خالق تمام موجودات روى زمين است و جز او خدايى نيست و شهادت مىدهم كه محمد رسول و بنده خدا و على ولى و حق ولايت بر مردم دارد براساس آيه شريف : «اطيعوا لله واطيعوا لرسول و او لى الامرمنكم »
«و لا تحسبن الذين قتلو فى سبيل ا... امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون »
پدر بزرگوار و مادر صبور، برادر دلاور و خواهر با ايمان!
پس از گواهى به وحدانيت خداوند هستى و به رسالت حضرت ختمى مرتب طبيب قلوب مؤمنين حضرت محمد (ص) ابن عبدالله كه هر لحظه زندگيم با حلالش روشنى بخشيد. پس از گواهى به عدالت الهيه كه حقانيت وقوع نزديك روز جزا ماست.
شما را سفارش مى كنم به تقوا و تزكيه نفس كه جان مايه انقلاب ما است با خود سازى و پاك شدن درون و آرزويى جز رضايت خداوند نداشتم و تنها در مسيرى كه او دوست دارد گام برداشتم و محافظت از خون صدها هزار شهيد و صدها هزار جانباز انقلاب بود. ( اوصيكم بتقوى ا... واخوفكم عن عقابه ) .( شما را به تقوى خدا سفارش مى كنم و از مجازاتش مى ترسانم ) (ولا يزالون يقاتلونكم حتى يردوكم عن دينكم ان استطاعوا ) ( خداى تبارك و تعالى مى فرمايد اى مؤمنان بدانيد كه كفار كارزارشان را با شما قطع نخواهند كرد و به كشتار شما ادامه خواهند داد تا زمانى كه شما بردينتان استوار باشيد. )
خودتان خوب مى دانيد كه چگونه صدام كافر شهرهاى ما را بمباران مى كند. وقتى من مى بينم هزاران زن و كودك بى گناه كشورمان زير بمباران هاى صهيونيست هاى غاصب جان مى سپارند و در آفريقا روزانه چندين تن انسانهاى بي گناه بر اثر تبعيض نژادى امپرياليست هاى كثيف از گرسنگى جان مىدهند ولى هيچ انسانى، هيچ زبانى و هيچ عملى از آنها حمايت نمى كند. چرا بايد اين طور باشد اين هنوز يك نمونه كوچكى از عمل جنايتكاران است اگر نگاهى به كشورهاى مسلمان بيندازيم مانند افغانستان ،لبنان ، فلسطين و جاهاى ديگر كه دست به كشتار مسلمانان مى زنند وقتى كه ما مى بينيم دست نشاندگان آمريكا از حمله صدام كافر خائن لعين كه روزانه ده ها نفر را بى گناه در خاك و خون مى كشد و آيا اين ها چه گناهى مرتكب شده اند ؟! پس زندگى بدون جهاد چه معناى دارد وقتى ما نداى حق طلبانه آنها را مى شنويم. چگونه جرأت مى كنيد كه ساكت باشيم و به يارى آنها نشتابيم و در برابر جنايت كاران نايستيم، كى بايستد ؟ مگر خون من رنگين تر از خون آنها است. تا آنجاى كه توان داشته باشم با دشمن جنگ خواهم كرد. تا اينكه در راه خدا شهيد شوم كه حضرت رسول مى فرمايد: «بالا دست هر نيكوكارى نيكوكار ديگرى است تا آنكه در راه خدا شهيد شود همين كه در راه خدا شهيد شد ديگر بالا دست ندارد» كه خداوند تبارك وتعالى مى فرمايد: در راه خدا با كسانى كه به جنگ و دشمنى با شما برخيزند جهاد كنيد ولى ستمكار نباشيد كه خداوند ستمكاران دوست ندارد و با كفار و مشركين جنگ كنيد و آنان را به هلاكت برسانيد و اما فتنه گرى آنان از جنگ دشوارتر است و فساد آنها بيشتر پس با آنها پيكار كنيد تا فتنه و فسادى باقى نماند تا همه جا اسلام حاكم باشد پس در راه خدا جهادكنيد تا كشته يا فاتح گرديد كه در آخرت پاداش عظيمى خواهد داشت.
پروردگارا ما شنيديم كه منادى ايمان ندا سرداد كه ما را بيامرز و بديهاى ما را محو نما و ما را با نيكان بميران.
از خانواده خود مى خواهم كه بعد از شهادتم صبر و شكيبايى را
خداوند نصيب شما گرداند شهادت من باعث افتخار خانواده ام در دنيا و آخرت خواهد بود
و هرانسانى كه در اين راه كوتاهى كند از قافله حق عقب خواهد ماند. از آن لحظه كه من
دلم را در درگاه خداوند پاك نمودم و پاى
به اين كربلاى ايران گذاشتم فقط هدف جلب رضاى خدا بوده و هميشه آرزو جز اين نداشتم كه مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار دهد.
پدر مهربان و مادر عزيزم شما بايد بعد از شهادتم دست خود را به سوى حق تعالى بلند كرده و با خدا راز و نياز كرده و در دعاهايتان بگوييد كه خدايا! اين قربانى را در راه تو داده ايم و به جاى اشك ريختن براى امام عزيزمان دعا كنيد برادرانم شما سعى كنيد كه راه شهدا را ادامه دهيد و نگذاريد خداى نكرده پرچم اسلام بدون سردار بماند.
شما را به خدا امام را يارى كنيد. خداوند به يكايك شما صبر عنايت بفرمايد و به جاى اينكه برايم حجله بگذاريد برايم جشن گرفته زيرا كه من بيش از يك بار داماد نمى شوم و ختم مرا عروسى من قرار دهيد و خواهرانم شما ها بايد همچون زينب استوار باشيد و پيام رسان خون حسينيان زمان بوده و خط سرخ حسينى را ادامه دهيد .
قسم به اشك تو مادر كه مرد جنگ منم
چون روز حادثه شد سختتر ز سنگ منم
گمان مبر كه من آرام و رام مىميرم
من آتشم كه عدو را به كام مى گيرم
من آن يلم كه به ميدان چو شير غرانم
به روز رزم سلحشور مرد ايرانم
عدو شكارم و رزم آور و حريف شكن
هميشه ياور قرآن پاسدار وطن
براى دشمن من جز شكست راهى نيست
كه غير آتش من بهر او پناهى نيست
به بر و بحر و فضا شعله فروزانم
مجرم سيطره كفن بسوزانم
طلايه دار طلوعم ستاره سحرم
تلاوت سخن فتح و آيه مظلوم
در آخر از همه دوستان و آشنايان و امت شهيد پرور حلاليت مى طلبم و مرا ببخشند.
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری