«شهید ناصر باقری»: عاشقی بودم که به وصال معشوق می روم
نوید شاهد البرز : «شهید ناصر باقری» در روز دوم دی ماه سال 1331 به دنيا آمد؛ دوران ابتدايي را در تهران به پايان گذراند، برای اینکه کمک خرج خانواده باشد در شيشهبري شروع به كار نمود، در سن بيست سالگي پدر ايشان منزل خود را به كرج انتقال دادند و در سال 55 بود كه تظاهرات در قم شروع شد و ايشان به قم رفت و در تظاهرات شركت ميكرد.
در اوايل سال 57 بود كه در تهران تظاهرات به اوج خود رسيد، پوستر امام را با خود در راهپيمايي ها ميبرد و پخش می کرد. بعد از پیروزی انقلاب در تمام
نماز جمعه ها شركت ميكرد تا زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد و
چندين بار خواست در جنگ شركت كند چون دو فرزند کوچک داشت ايشان را قبول نميكردند، تا اینکه عمليات فتحالمبين شروع شد به جبهه رفت و پس از چندی مبارزه علیه ظلم در دهم اردیبهشت سال 61 در عمليات بيتالمقدس به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در گلزار شهدای گرمدره به خاک سپرده شد.
سیری در کلام شهید
بسمه تعالی
ملّتی که شهادت دارد اسارت ندارد. امام خمینی
ای مومنان بکشید و کشته شوید که حیات شما در کشتن و کشته شدن است.
اینجانب ناصر باقری فرزند محمّد متولّد 1331 صادره از تهران سفارشاتی کوتاه دارم برای اهل خانواده و دوستان : ای برادران و خواهران عزیز شما را وصیّت می کنم به تقوا و پرهیزکاری و پشتیبانی قاطع و حمایت از ولایت فقیه.
عزیزانم! من که این راه را انتخاب کردم می بینم که کم کم به آرزویم نزدیک می شوم و به حکم تکلیف و وظیفه ی شرعی به دستور امام و حکم قرآن. و بدانید در واقع عاشقی بودم که به وصال معشوق می روم، ولی در این راه مقدّس می خواهم از تمامی دوستان و آشنایان که اگر بدی از من دیدند حلالم کنند بخصوص مادر عزیزم.
مادرجان! اگر من به حرف شما گوش نکردم، ولی به حرف امام و قرآن عمل کرده ام و ما جوانان باید برای اسلام کار کنیم تا زمینه ساز حکومت مولا امام زمان (عج) باشیم و در این راه دعاهای پدر با صبر و پیشه پشتیبانم است. ما باید همه هستی مان را فدای اسلام و قرآن کنیم. از همسر بسیار خوبم می خواهم که مرا بخاطر خوبی خودش حلال کند... خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری