شهدای فارس - صفحه 47

آخرین اخبار:
شهدای فارس
خاطره شهید محمدحسين جانبازی «8»

12 فروردین بنای حکومت اسلامی به جای حکومت جور

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز روز دوازده فروردین روز بنای حکومت جمهوری اسلامی به جای حکومت دو هزار و پانصد ساله ظلم و جور و ستم شاهی پهلوی است. این روز بزرگ و...» متن کامل قسمت هشتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره شهید محمدحسين جانبازی «7»

جام شهدای کوهمره سرخی و بازی با تیم چنارفاریاب

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز در مسابقات جام شهدای کوهمره سرخی ما یک بازی با تیم چنارفاریاب داشتیم. صبح به اتفاق اعضای تیم با اتومبیل برادر نامجو و تراکتور سیدمحمود همراه با تماشاچی‌های زیادی به طرف ماصرم علیا محل برگزاری مسابقات حرکت کردیم. داور خیلی خوبی هم از سپاه آورده بودند و...» متن کامل قسمت هفتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
نامه شهيد ساجدی «2»

با تجهیزات جنگی به شهر جنگ زده شوش رسیدیم

شهيد «ابراهيم ساجدی» در نامه‌ای به خانواده خود می‌نویسد: «ما مجهز به سلاح و تجهيرات جنگی شديم و ما را به شهر شوش آوردند، شهری که مانند شهرهای جنگی ديگر همانند سوسنگرد خونين شهر و... ويران گشته و هيچ آبادی ندارد و...» متن کامل نامه دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
نامه شهيد ساجدی «1»

معجزه جبهه

شهيد «ابراهيم ساجدی» در نامه‌ای به خانواده خود می‌نویسد: «در جبهه‌ها واقعا انسان وقتی اين معجزه‌ها را می‌بيند و اين تعريف‌ها که از برادران پاسدار می‌شنود ديگر به خود اجازه نمی‌دهد که در گوشه خانه بنشيند و...» متن کامل نامه اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

خاطره روز نوشت شهید جانبازی| خاطره هفتم فروردین

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «به دارالکتب شهید مطهری واقع در چهارراه زند جنب بسیج مستضعفین رفتم و کتاب‌ها را نگاه کردم و دو کتاب از استاد شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد به نام‌های هستی بخش و مبارزه با جهل و مادیت را خریدم و...» متن کامل قسمت ششم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره شهید جانبازی «5»

باخت از تیم ده‌سرو

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «دچی در دقایق اول گلی زد و طولی نکشید تیم بنگر حمله‌ای روی دروازه دچی کردند و توپی نزدیک دروازه بود معلوم نشد روی خط وسط دروازه بود یا این طرف یا آن طرف معلوم نبود و...» متن کامل قسمت پنجم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره شهید جانبازی «4»

دروازه‌بان تیم فوتبال و رقابت با تیم شهید شاهین

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز در دور مسابقات جام شهدا ما هم مسابقه‌ای داشتیم با روستای بنگر. صبح بعد از مقداری تمرین به اتفاق اعضای تیم به طرف محل برگزاری مسابقات فوتبال که روستای ماصرم علیا بود رفتیم و...» متن کامل قسمت چهارم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره شهید جانبازی «3»

جام ملی شهدا

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: « امروز در دور مسابقات جام شهدا ما هم مسابقه‌ای داشتیم با روستای بنگر. صبح بعد از مقداری تمرین به اتفاق اعضای تیم به طرف محل برگزاری مسابقات فوتبال که روستای ماصرم علیا بود رفتیم و...» متن کامل قسمت سوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره دوم فروردین شهید جانبازی

امامزاده بابا هفت تنان

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: « بعدازظهر با اتومبیل لندور همراه با برادر زمان الله و محمدعلی به زیارت امامزاده ای که آن را بابا هفت تنان می‌نامند رفته و مقداری راجع به مسائل روز بحث کردیم. بعد از مراجعت از بابا هفت تنان به بازی والیبال رفته و مقداری بازی کردیم و...» متن کامل قسمت دوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهيد ابراهيم ساجدی «3»

بر نفس‌ خود غلبه کنيد تا بتوانيد کارتان را برای رضای خدا انجام دهيد

شهيد «ابراهيم ساجدی» در وصیت خود می‌نویسد: «برادران و خواهران گرامی، در اين مدت زندگی کوتاه و زودگذر تا می‌توانيد کارتان را برای رضای خدا انجام دهيد و بر نفس‌های خود غلبه کنيد تا بتوانيد کارتان را برای رضای خدا انجام دهيد و...» متن کامل وصیت سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهيد ابراهيم ساجدی «2»

برادران دينی، شما وارث اسلحه از دست افتاده‌ام هستيد

شهيد «ابراهيم ساجدی» در وصیت خود می‌نویسد: «به برادران دينی خود توصيه می‌کنم که شماها وارث اسلحه از دست افتاده من هستيد و تا آخرين قطره خون در مقابل دشمنان سر به سازش نگيرد و...» متن کامل وصیت دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهيد ابراهيم ساجدی «1»

والله قسم، در برابر خون صدها هزار شهيد مسئوليم

شهيد «ابراهيم ساجدی» در وصیت خود می‌نویسد: «برادران و خواهران من به والله قسم، ما در برابر خون صدها هزار شهيد و معلول مسئول هستيم، ما مديون خون اين شهدا هستيم. و بايد...» متن کامل وصیت اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره شهید محمدحسين جانبازی «1»

روز اول عید و مهمان خانه شهید

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز روز اول فروردین است و من در مورجان هستم که به اتفاق برادر زمان الله بختیاری برای دیدار از خانواده شهید بهرام‌پور آمده‌ایم. آمد و رفت مردم خیلی زیاد بود و مردم گروه به گروه به دیدار خانواده‌ی شهید عزیز علی بهرام‌پور می‌آمدند...» متن کامل قسمت اول خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
تاملی در زندگی شهيد ابراهيم ساجدی

تولد زمینی و تولد آسمانی‌ در یک روز

شهيد «ابراهيم ساجدی» یکم فروردين سال 1343 به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران تحصیلی و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه جنگ شد و...» متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

شهيد «محسن علی‌پور» به روایت تصاویر

شهيد «محسن علی‌پور» شهریور سال 1343 در شيراز دیده به جهان گشود و اسفند 1360 به شهادت رسید. تصاویری از این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.

آثار هنری شهيد محسن علی‌پور

شهيد «محسن علی‌پور» شهریور سال 1343 در شيراز دیده به جهان گشود و اسفند 1360 به شهادت رسید. آثار هنری این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.
نامه شهيد محسن علی‌پور «2»

پایان جنگ به فرماندهی امام زمان(عج)

شهيد «محسن علی‌پور» در نامه‌ای به خانواده خود می‌نویسد: «بحمدالله از نعمت سلامتی برخوردارم و هيچگونه نگرانی و ناراحتی ندارم و اميد آن را دارم که به ياری خدای بزرگ و به فرماندهی امام زمان(عج) هر چه زودتر اين جنگ به‌پايان برسد و تمامی برادران رزمنده با سلامتی کامل به خانه خود بازگردند...» متن کامل نامه دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
نامه شهيدمحسن علی‌پور «1»

هميشه از جمهوری اسلامی ايران دفاع کنيد

شهيد «محسن علی‌پور» در نامه‌ای به خانواده خود می‌نویسد: «خدمت پدر و مادر و خواهر و برادر سلام عرض می‌کنم و اميدوارم که هميشه از جمهوری اسلامی ايران دفاع کنيد. پدر و مادر جان ما که روز پنجشنبه از شيراز حرکت کرديم به پادگان شهيد مسگر رفتیم...» متن کامل نامه اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهيد محسن علی‌پور «1»

اميد دارم که مرگم در زندگی ديگران اثرگذار باشد

شهيد «محسن علی‌پور» در وصیت خود می‌نویسد: «اميدوارم که مرگ و زندگی من در مرگ و زندگی ديگران اثر داشته باشد. همين طور که مرگ و زندگی ديگران در زندگی و مرگ من اثر داشت. فقط اين را تذکر می‌دهم که هميشه در صراط مستقيم باشيد و...» متن کامل وصیت اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

شهید علی‌پور در منطقه عین خوش آسمانی شد

شهيد «محسن علی‌پور» شهریور سال 1343 در شیراز به دنیا آمد. «تحصیلات خود را تا چهارم ابتدایی گذراند و چند سال بعد به جوشکاری مشغول شد که...» متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه