نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
انتشار همزمان با سالروز شهادت
دوم اردیبهشت‌1347، در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش عباسعلی و مادرش فاطمه نام داشت
کد خبر: ۴۲۸۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱

انتشار همزمان با سالروز شهادت
یکم فروردین 1335، در روستای شم‌آباد از توابع شهرستان سبزوار چشم به جهان گشود
کد خبر: ۴۲۸۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱

انتشار همزمان با سالروز شهادت
پنجم تیر 1333، در روستای احمدآباد از توابع شهرستان مشهد چشم به جهان گشود
کد خبر: ۴۲۸۶۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱

شهید داود علی جعفری
گفتم:«به این که من چقدر سعی می کنم مثل تو بشم. تو شروع کردی به نماز خوندن، من هم نماز خون شدم. تو روزه گرفتی، من هم روزه دار شدم. تو مسجدی شدی، من هم مسجدی شدم. تو نماز جمعه رفتی من هم همراهت اومدم».
کد خبر: ۴۲۸۶۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۱

انتشار همزمان با سالروز شهادت
پانزدهم فروردین 1345، در روستای بجستان از توابع شهرستان گناباد به دنیا آمد.
کد خبر: ۴۲۸۵۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

انتشار همزمان با سالروز شهادت
یکم فروردین 1333، در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش محمد و مادرش کبرا نام داشت
کد خبر: ۴۲۸۵۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

انتشار همزمان با سالروز شهادت
دوم دي1347، در شهرستان تربت‌حيدريه به دنيا آمد. پدرش عبدالکبير، فروشنده بود و مادرش طيبه نام داشت
کد خبر: ۴۲۸۵۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

انتشار همزمان با سالروز شهادت
دوم فروردین 1336، در روستای شوریاب از توابع شهرستان نیشابور به دنیا‌ آمد
کد خبر: ۴۲۸۵۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

انتشار همزمان با سالروز شهادت
شانزدهم اردیبهشت 1337، در شهرستان قوچان به دنیا آمد. پدرش حسین و مادرش سکینه نام داشت
کد خبر: ۴۲۸۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

در سالروز شهادت شهید« یوسف کمال پور» منتشر می شود؛
برادر سالاري به درجه رفيع شهادت رسيد و بالا سر او رفتم و نگاهش كردم و چهره او را هيچ وقت فراموش نمي كنم هميشه نماز شب مي خواند و دعا مي كرد و چنان حرفهاي معني داري مي زد كه همه را شيفته كلامش مي كرد.
کد خبر: ۴۲۸۵۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

شهید علی علومی
دوست داشت بچه ها در مراسم دعا و نماز شرکت کنند. برای این که تشویقشان کند، مسابقه می گذاشت. جایزه ای هم خودش برایشان می خرید و به آنها می داد.
کد خبر: ۴۲۸۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

آزاد سازی خرمشهر و نقش رزمندگان استان سمنان
غروب که شد، فرماندهان ارتش هم باورشان شد که خرمشهر آزاد شد؛ البته نه همۀ خرمشهر. خرمشهر بزرگ بود. دستور دادند که به سرعت یک واحد برود و جاده شلمچه به عراق را ببندد تا عراق از آن طرف نیرو نیاورد. نمی‌توانست از طرف اروند نیرو بیاورد. غروب به خرمشهر رسیدم. راه را بلد نبودیم. همین طور سوار شدیم. گفتیم الی‌الله. بسم‌الله‌ الرحمن الرحیم. امن‌ یجیبمان را خواندیم. وقتی از گمرک رد شدیم، ترسیدیم. نمی‌دانستیم کجاییم. حواسمان بود که نزدیک عراقی‌ها هستیم.
کد خبر: ۴۲۸۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۱

مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن اخلاقی
بین همه ی برادرهام شهید خیلی آرام و دوست داشتنی بود . خیلی رفتارش خالص بود و به وضع ظاهریش خیلی میرسید . با اینکه اون زمان این چیزها بین مردم باب نبود . برادرم با اینکه بسیجی بود خیلی به آراستگی اش اهمیت می داد . وقتی هم دردو بیماری داشت ، خیلی کم پیش میومد که تو خونه مطرح کنه . بچه ی مظلومی بود .
کد خبر: ۴۲۸۴۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰

شهید عباس علومی
گفت:«داشتیم پرچم نصب می کردیم، چند تا از همسایه ها دور هم نشسته بودن و پشت سر یک نفر غیبت می کردن. هر کاری کردم نشنوم نشد».
کد خبر: ۴۲۸۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰

معرفی کتاب (( نیمه پنهان ماه ))
«محمد صبوری» از نوجوانی خود را وقف نظام و اهداف آن کرد و با وجود مدیریت‌های بزرگی که داشت خود را کمترین خدمتگزار می‌دانست و خدمت خلق را بزرگترین عبادت. در آخر، «شهادت» مزد عبادتی بود که او خالصانه انجام می‌داد.
کد خبر: ۴۲۸۳۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹

انتشار همزمان با سالروز شهادت
هفتم تیر 1345، در روستای فرخک از توابع شهرستان نیشابور به دنیا آمد
کد خبر: ۴۲۸۳۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۳۰

شهید ابوالفضل علائیان
مربی مان قبل از بازی از همه ما می خواست تا در بازی از هر گونه تنش و برخورد پرهیز کنیم. از همه بچّه ها صبورتر و آرام تر ابوالفضل بود. اگر توی بازی برخوردی پیش می آمد، او پا در میانی می کرد و طرفین را به گذشت و آرامش دعوت می کرد.
کد خبر: ۴۲۸۳۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹

انتشار همزمان با سالروز شهادت
ششم اسفند 1336، در روستای آق قایه از توابع شهرستان نیشابور به دنیا آمد
کد خبر: ۴۲۸۳۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹

خاطره ای از شهید محمد اسلامی نسب؛
هواپيما که در آسمان آرام گرفت، ديدم محمد که کنار «حاج مهدی زارع» نشسته بود، آرام از صندلی بلند شد و به راهرو وسط هواپيما آمد و به سمت اتاقک خلبان رفت. در بين راه شانه کوچکی را هم از جيب پيراهنش بيرون کشيد و دستی به موهای سر و ريش های بلندش کشيد. رفت تا پشت پرده ای که قبل از اتاقک هواپيما بود و از ديد پنهان شد.
کد خبر: ۴۲۸۲۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹

انتشار همزمان با سالروز شهادت
نهم آبان 1346، در شهرستان نهبندان به دنیا آمد. پدرش غلامعلی، خواروبار فروش بود
کد خبر: ۴۲۸۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۹