نوید شاهد سمنان - صفحه 13

نوید شاهد سمنان
قسمت سوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»

امام به ما وعده بهشت داده

همسر شهید «محمدتقی خیمه» نقل می‌کند: «گفت: این دنیا ارزش نداره که این‌قدر غصه بخوریم! گفتم: بالاخره باید وسایل خونه جور بشه. گفت: حالا وقت تلاشه! آب و خاک‌مون نیاز داره که بریم. هر کسی می‌تونه باید برای دفاع بره. امام(ره) وعده بهشت رو داده. ما هم اگه قسمت باشه بریم اونجا!»
قسمت دوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»

به قول خودش، عاشق بوی مادر بود

مادر شهید «محمدتقی خیمه» نقل می‌کند: «به قول خودش، عاشق بوی مادر بود. اگر خواسته‌هایش را خوب انجام می‌دادم، حسابی خوشحال می‌شد. از حرف دلش با خبر بودم. میان جدی و شوخی، حرف دلش را می‌زد.»
قسمت نخست خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»

دنیا بدون مادر معنی نداره

مادر شهید «محمدتقی خیمه» نقل می‌کند: «به او می‌گفتم: روزی دو بار من رو می‌بینی، کافی نیست؟ می‌گفت: دنیا بدون مادر معنی نداره! من به‌خاطر تو زندگی می‌کنم! اما نمی‌خوام توی رختخواب بمیرم و شرمنده امام(ره) و مردم بشم.»

مرد باید در راه وطن جان بدهد

شهید «محمدتقی خیمه» چهاردهم شهریور ۱۳۳۹ در روستای تویه‌رودبار شهرستان دامغان به دنیا آمد. از طریق جهاد به جبهه اعزام شد. وقت خداحافظی گفت: در رخت خواب مردن ننگ است! مرد باید در راه وطن جان بدهد! وی هفدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
قسمت دوم خاطرات شهید «غلامحسن خان‌محمدی»

با دیدنش یاد جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) افتادم

عمه شهید «غلامحسن خان‌محمدی» نقل می‌کند: «دستم را گرفت و گفت: عمه‌جان! چرا گریه می‌کنی؟ با گوشه چادر اشکم را پاک کردم و گفتم: بهت افتخار می‌کنم عزیز دلم! یاد جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) افتادم و گریه می‌کنم.»
قسمت نخست خاطرات شهید «غلامحسن خان‌محمدی»

روزه گرفتن در ماه رمضان، صفای دیگه‌ای داره

مادر شهید «غلامحسن خان‌محمدی» نقل می‌کند: «گفتم: اینکه ناراحتی نداره، ان‌شاءالله خوب می‌شی و بعد از ماه رمضون، روزه قضا رو به‌جا می‌آری! گفت: توی ماه رمضان، روزه گرفتن صفای دیگه‌ای داره. بیست و یک ماه رمضان به شهادت رسید.»

صبر و آرامشی مثال زدنی داشت

عمه شهید «غلامحسن خان‌محمدی» نقل می‌کند: «رنگ به رو نداشت، ولی صدایش درنمی‌آمد. پرستاری که داشت پانسمان زخمش را عوض می‌کرد، گفت: خیلی صبوره! خیلی! دردی رو که او داره نه آخی نه واخی. هرکس دیگه‌ای جای او بود، آه و ناله‌اش گوش فلک رو کر می‌کرد.»

دستگیری از فقرا به شیوه مولا علی

برادر شهید «محمدرضا خالصی‌دوست» نقل می‌کند: «از در خانه که بیرون می‌رفت، جیبش پر از پول بود، اما وقتی برمی‌گشت، جز کرایه تاکسی چیزی تهِ جیبش نبود. روزی به دنبالش رفتم و سر از خرابه‌ای درآوردم. ترس برم داشت. کوبه در چوبیِ رنگ و رو رفته را کوبید. پیرمردی با لباس کهنه در را باز کرد و بچه قدونیم‌قد دور محمّدرضا را گرفتند. از توی گونی چیز‌هایی را درمی‌آورد و به بچه‌ها می‌داد. بچه‌ها شادی می‌کردند و من گریه.»

دلش حال و هوای شهادت داشت

مادر شهید «محمدرضا خالصی‌دوست» نقل می‌کند: «از مزار شهدا که برگشت، رنگش شده بود مثل گچ. زد زیر گریه و آرام نمی‌شد. گفت: توی امامزاده دوستام رو دیدم که یکی‌یکی شهید شدن و کنار هم هستن. خیلی دلم گرفت به یاد اون روز‌هایی که با هم بودیم. یک سال بعد خودش هم رفت کنارشان.»

«محمد» در انتظار شهادت، روزهایش را سپری می‌کرد

مادر شهید «محمد حمزه‌ئی» نقل می‌کند: «نامه را خواندم و لحظه‌لحظه بزرگ شدنش را مرور کردم. چه زحمت‌ها کشیدم تا بچه چهارساله بی‌پدرم را به این سن رساندم. حالا به‌خاطر همه آن زحمت‌ها از من حلالیت خواسته و نوشته: در انتظار شهادت است.»

«محمد» پروانه‌سان بال و پر سوزاند

شهید «محمد حمزه‌ئی» پنجم فروردین ۱۳۴۶ در روستای طاق از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. چهار ساله بود که پدرش را از دست داد. زیر سایه مادری دلسوز، کودکی و نوجوانی را گذراند. به جبهه اعزام شد. در منطقه مردانه جنگید و سپس یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ پروانه‌سان بال و پر سوزاند.
قسمت سوم خاطرات شهید «عباسعلی حیدرزاده»

چهره‌اش نورانی بود

مادر شهید «عباسعلی حیدرزاده» نقل می‌کند: «آخرین باری که به مرخصی آمد، قیافه‌اش خیلی نورانی شده بود. به من می‌گفت: دو تا وصیت‌نامه نوشته‌ام. گفته بود: اگر به شهادت رسیدم، مرا در بهشت زهرا دفن کنید.»
قسمت دوم خاطرات شهید «عباسعلی حیدرزاده»

علاقه من و او مثال زدنی بود

خواهر شهید «عباسعلی حیدرزاده» نقل می‌کند: «مادرشوهرم به او گفت: عباس‌جان! بیا داخل بنشین و قدری استراحت کن و بعد برو. این آخرین دیدارمان با عباس بود. لحظه‌های وداع من با او در بهشت زهرا بود. علاقه من و او مثال زدنی بود.»
قسمت نخست خاطرات شهید «عباسعلی حیدرزاده»

«عباسعلی» از لحاظ علم، تقوا و اخلاق در سطح بالایی قرار داشت

برادر شهید «عباسعلی حیدرزاده» نقل می‌کند: «عباسعلی از جمله کسانی بود که نقش مهمی در سازماندهی نیرو‌های انقلابی در روستای ما داشت. وقتی در بازار تهران کار می‌کرد، جایگاه خوبی داشت. آن‌قدر از لحاظ علم، تقوا و اخلاق در سطح بالایی قرار داشت که در محل کار با ایشان به عنوان یک شاگرد برخورد نمی‌کردند.»

تیزر/ دومین اجلاسیه ۱۲۴ شهید فرهنگی استان سمنان برگزار می‌شود

در راستای دومین کنگره سه هزار شهید استان سمنان، دومین اجلاسیه ۱۲۴ شهید فرهنگی این استان و یادبود ۷۶ شهید سردار معلم کشور سوم اردیبهشت در سالن هلال احمر شهرستان سمنان برگزار می‌گردد.

بانوی فلسطینی: نسل ما با ظهور حضرت حجت، فلسطین را از دست صهیونیست‌ها نجات خواهد داد

«فاطمه‌زهرا حرب» گفت: «نسل ما با ظهور حضرت حجت، فلسطین قبله اول مسلمین و این زمین مقدس را از دست صهیونیست‌ها این غده سرطانی نجات خواهد داد.»
با ستاره‌ها؛ معرفی شهید مدافع حرم «محمدحسین حمزه»

برای «محمد حسین» شیرین‌ترین کار، خدمت به مردم بود

نوید شاهد استان سمنان موشن‌گرافیک با ستاره‌ها را که به معرفی شهید مدافع حرم «محمدحسین حمزه» پرداخته است، برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.

بازنشر تصاویر تشییع پیکر شهید «محمود امی»/ قسمت دوم

به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمود امی»، تصاویری از این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

شهادت، نهایت آرزوی من است

به مناسبت سالگرد شهادت شهید «حسن خادمیان» دست‌نوشته این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. در گزیده‌ای از دست‌نوشته‌های شهید در وصیت‌نامه‌اش می‌خوانیم: «راهی را که انتخاب کردم با قلبی پر از عشق به الله و دوستدار انقلاب اسلامی و امام بوده است. شهادت نهایت آرزوی من بوده.»

به جبهه حسینی بپیوندید و از خط امام خارج نشوید

به مناسبت سالروز شهادت شهید «سید یوسف سیدرضایی» فرازهایی از وصیت‌نامه این شهید گران‌قدر، در قالب پوستر منتشر می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه