نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - دوران اسارت
اندر خاطرات دوران اسارت؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: برخلاف نگهبان‌های دیگر که خیلی قاطی بچه‌ها نمی‌شدند، علی انبری بیشتر بین بچه‌ها وول می‌خورد و یکی‌یکی در صورت افراد نگاه می‌کرد و اولین نفری که حواسش نبود و چشمش به جمال نامبارک او می‌افتاد را صدا می‌زد. با انبردست آنقدر لاله گوش آن بینوا را فشار می‌داد تا خون ازش بچکد. در ادامه این قصه تلخ اسارت منتشر می شود.
کد خبر: ۵۵۲۷۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۴

اندر خاطرات دوران اسارت؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: «یک شب خواب دیدیم عراقی‌ها مقدار زیادی رطب تازه، آبدار و خوش آب و رنگ برایمان آوردند و ما هم یک شکم سیر از آن‌ها خوردیم.» و اما اتفاقاتی که روز بعد با تعبیری که از خواب من رخ داد در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۵۲۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

حجت الاسلام «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز ایلامی است که در عملیات کربلای ۵ سال ۱۳۶۵ در منطقه مرزی شلمچه به اسارت دشمن درآمد و تا مدت‌ها جز اسرای مفقودالاثر بود وی در بیان خاطراتی از عید نوروز در اسارت چنین می‌گوید: هفت‌سین ما در اولین عید نوروز در اسارت سیم‌خاردار بود و سنگریز‌های جارو شده، سنگدلی بعث‌ها بود و سرزمین نفرین شده تکریت و سردی هوا و سینه‌های پر از غصه و سر‌های پائینِ ما.
کد خبر: ۵۵۱۱۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۱

روایت اسرای مفقود‌الاثر ؛
روحانی گرانقدر «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: شاید به جرأت می‌توان گفت عظیم‌ترین و نفوذناپذیر‌ترین موانع و حصار‌های طول تاریخ جنگ‌های دنیا در بین اردوگاه‌های اسرا در اردوگاه یازده تکریت ایجاد شده بود. اما وقتی که پایِ بهانه و یک سناریوی ساختگی فرار در میان باشد دیگر جای استدلال و اینجور چیز‌ها نیست ... این خاطره دوران اسارت را در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۵۰۸۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۴

روایت اسرای مفقودالاثر؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: محیط اسارت را می شود مصداق مدینه فاضله‌ ای علوی دانست. بشر تصور می‌کند که نمی شود عدالت واقعی در زمین اجرا شود. ولی بچه بسیجی ها عکس این نظریه را در اسارت به اثبات رساندند. همه چیز به عدالت بین افراد تقسیم می‌شد. ناگفته نماند این بحث به محیط داخلی و فضای داخلی آسایشگاها مربوط می شود نه رفتار بعثی ها. ادامه این خاطره دوران اسارات را بخوانید.
کد خبر: ۵۵۰۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۹

روایت اسرای مفقود الاثر؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: بعد از مهمان نوازی زبیریان در بصره این بار نوبت به بخور بخور بر سر خوان گسترده یاران سندی بن شاهک یهودی رسیده بود. دور از ادب بود کسی از اهالی صاحب خانه جا بماند و به مهمانان خوشامد نگوید. لنگان لنگان و یکی یکی وارد صف شدیم و این اولین تجربه تونل وحشت یا دیوار مرگی بود که در روزهای آغازین ورود به استخبارات بغداد با تمام وجودمان لمس کردیم. ادامه این خاطره دوران اسارات را بخوانید.
کد خبر: ۵۵۰۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۲

روایت اسرای مفقودالاثر؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: شب‌های طولانیِ زمستان فرصت خوبی بود برای عبادت، وقت فراوان بود و ما هم جز کتک‌خوردن‌های گاه و بیگاه مشغولیت دیگه‌ای نداشتیم. پیش خودم گفتم هر چند روز‌ها اذیت می‌شویم، ولی شب‌ها فرصت خوبی است برای عبادت و نوافل و خواندن نماز قضا؛ لذا شروع کردم خواندن نوافل یومیه. تا اینکه یکی از بچه‌های دلسوز به من گفت هر وقت که نگهبان‌ها رد می‌شوند تو را در حالت نماز می‌ببیند، یک وقت فکر می‌کنند تو طلبه هستی و جانت به خطر می‌افته پس حواست را جمع کن. ادامه این خاطره دوران اسارات را در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۴۹۹۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۸

روایت اسرای مفقودالاثر؛
بعد از حدود دو ماه از آغاز اسارت، برای اولین بار مقداری پرتقال کوچک و نیمه پلاسیده آوردند و با هزار منت بین بچه‌ها تقسیم کردند، ولی بدن بچه‌ها به‌شدت نیازمند اینگونه مواد غذایی بود. با یکی از بسیجی‌ها هم غذا بودم. بعد از تقسیم پرتقال‌ها به من گفت: یک دانه پرتقال بیشتر به من رسیده. چکارش کنم؟ گفتم بهتره به یکی از مجروح‌ها بدین وی هم بلافاصله بلند شد و پرتقال اضافه رو به یکی از مجروجین داد. واقعا عزت نفس بالایی می‌خواهد که در چنین شرایطی از آن بگذرید و به دیگری ببخشید و تازه از این هم بالاتر داشتیم افرادی رو که همان سهمیه خودشان رو هم نمی‌خوردند و به مریض‌ها می‌دادند. ادامه این خاطره آزاده ایلامی را بخوانید.
کد خبر: ۵۴۹۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۵

روایت اسرای مفقودالاثر؛
اوایل اسارت یکی از فرماند‌های بعثی دستور داد که اول صبح باید دور محوطه بدوید و چند دقیقه‌ای نرمش انجام بدهید. تعدادی رزمنده ایرانی کنار هم ورزش صبحگاهی شروع کردیم و در زادگاه صدام! خیلی باشکوه به‌نظر می‌رسید. نزدیک بود چشمانشان از حدقه بیرون بزند. باورشان نمی‌شد این‌ها همان‌هایی هستند که با کابل دنبالشان می‌کنند و تحقیرشان می‌کردند! چند دقیقه‌ای مات و مبهوت به این نظم و حرکات هماهنگ نگاه کردند آخرش کاسه صبرشون لبریز شد و بعد با کابل و چوب ریختند سر بچه‌ها و بزن بکوب شروع شد و ورزش تبدیل شد به تعقیب و گریز و غلتاندن بچه‌ها توی خاک محوطه... ادامه این خاطره آزاده ایلامی را بخوانید.
کد خبر: ۵۴۹۴۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱

مروری بر زندگی شهید«محمود ابراهیمی»؛
شهید«محمود ابراهیمی»، آرزو و هدف اصلی زندگی اش شهادت بود و می گفت باید از وطن اسلامی پاسداری کنیم و نگذاریم که دشمن به آب و خاک و ناموس مملکت تعدی کند. سرانجام 16 اردیبهشت 1375در کردستان عراق بر اثر جراحات دوران اســارت به شهادت رســيد.
کد خبر: ۵۴۴۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۲

طاهر وفایی، از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که در سال ۱۳۶۵ با هدف دفاع از میهن به خدمت مقدس سربازی رفت و در روز ۲۱ تیرماه سال ۱۳۶۷ حین درگیری با ارتش بعثی عراق به اسارت در آمد.
کد خبر: ۵۳۹۱۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۷

سری دوم؛
با فرا رسیدن ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان عزیز به میهن اسلامی، نوید شاهد ایلام تصاویری از اسرای ایلامی در اردوگاه‌های عراق در چندین مرحله با عنوان «اسوه های مقاومت» در قاب تصاویر برای بازدید مخاطبان عزیز منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۳۹۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۶

مقام معظم رهبری(مدظله العالی): آزادگان عزیز در دوران اسارت ، هر نفسی که کشیدند، پیش خدا حسنه است.
کد خبر: ۵۳۹۰۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۵

گفتگو با فرزند شهید «حسن صفا» از شهدای غریب آزاده؛
اسرا قهرمانی بودند که در بند اسارت غریبانه به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. شهید معزز «حسن صفا» از جمله اسرایی بود که غریبانه هنگام اقامه نماز در غربت به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در آستانه سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، نوید شاهد گفتگویی با فرزند این شهید والامقام انجام داده است.
کد خبر: ۵۳۸۹۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴

گفتگو با آزاده سرافراز سرپل ذهابی؛
«عبدالحسین قلعه شاهینی»، می گوید: یکی از شیرین ترین خبرها در پایان اسارتم، خبر تبادل اسرا بود وقتی نوبت به اردوگاه ما رسید و به میهن عزیزمان برگشتیم انگار دوباره به دامان مادرم سر نهادم. بسیار خوشحال بودم و حالتی غیر قابل وصف داشتم.
کد خبر: ۵۳۸۹۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۷

در آستانه سالگرد ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی‌مان، جمعی از آزادگان کردستانی پیش از ایراد خطبه‌های نماز جمعه به بیان خاطرات دوران اسارت پرداختند.
کد خبر: ۵۳۸۸۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۳

«یک روز که با آقای حاج کمال اسلامی در اردوگاه قدم می‌زدیم، دیدم از شدت درد و ضعف ناراحت است. عصر روز هجدهم ماه مبارک رمضان بود و حدود دو، سه ساعت تا اذان مغرب و زمان افطار باقی مانده بود به او گفتم شما نباید روزه بگیرید ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۳۱۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۱

«تعدادمان زیاد شده بود؛ لذا نیاز به یک منبع آب داشتیم. ارشد درخواست کرد و آن‌ها منبع فلزی با دو شیر به ما دادند. با کمک بچه‌ها دور آن گونی پیچیدیم و آن را در زیر پنکه قرار دادیم تا خنک شود. هر روز یک نفر مسئول خیس نگه داشتن گونی بود و هنگام افطار تقریبا آب خنک داشتیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۲۷۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۴

«مسئول گرم کردن غذا سفره سحری را چیده بود و همه سر سفره نشسته بودیم. عرب‌ها رسم داشتند در ماه رمضان لیمو امانی را در کتری می‌ریختند و می‌جوشانیدند و شربتی ترش مزه درست می‌کردند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۲۳۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۸

حاج آقا فرح‌افزا از روحانيون استان ايلام است كه بيش از چهار سال را در دوران اسارت گذرانده، وی در ذکر خاطره ای از ماه رمضان می گوید: 8 سال تمام قصد غربت کردیم و اسرا با دست های دردمند و دلهای شکسته شان نغمه «اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ» را مرور می کردند.
کد خبر: ۵۳۲۱۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۴