پدر شهید «حسین رجبی» میگوید: حسین با آغاز مبارزات ملت ایران در برابر رژیم شاهنشاهی، مبارزات خود علیه شاه را آغاز کرد. وی در تظاهرات و راهپیمایی و پخش اعلامیه و شعارنویسی فعال بود. او فعالیتهای بسیاری داشت که ما از آن خبری نداشتیم، در واقع همه حسین را میشناختند به جز ما که پدر و مادرش بودیم.
شهید «میرعباس زیکنی» در بخشی از دستنوشتههای خود مینویسد: خدایا از تو میخواهم مرا دست خالی باز نگردانی، به من توفیق شهادت را عطا کن و اگر لیاقت شهادت را ندارم لااقل توفیق بده تا قسمتی از بدنم را در راهت اهدا کنم.
خاطرهای به مناسبت سالروز شهادت شهید «مجید سودمند ساروی»
همسر شهید «قربان گرزین» نقل میکند: هر چه خواهش کردم که نرود، به خرجش نرفت. گفت: اگر تو میتوانی روز قیامت شفاعت و ضمانت مرا پیش خدواند و مادرت فاطمه زهرا (س) بکنی، من نمیروم.
دکتر جمال اسدی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گلستان به اتفاق مهندس علی اصغر طهماسبی استاندار گلستان، به مناسبت ولادت با سعادت حضرت علی (ع) و روز پدر با پدر معظم شهیدان «برار قلی رایجی» و «علی رایجی» دیدار کردند.
در آستانه میلاد با سعادت حضرت علی (ع) و روز پدر، جشن معنوی دیدار با پدران آسمانی، دوشنبه بیست و چهارم دی ماه 1403، در گلزار مطهر شهدای امام زاده عبدالله گرگان برگزار شد.
«حسین مزرئی نوده» پدر شهید انتظامی «مهدی مزرئی نوده» گفت: «مهدی طبق وظیفه و مسئولیتی که بر حسب شغلش به وی محول شده بود، انجام وظیفه می کرد، امسال هم مانند سال گذشته مهدی روز پدر در کنارم نیست، او بسیار منظم و منضبط بود و تمام وقت خود را در پاسگاه میگذراند و سال گذشته هم نتوانست برای روز پدر مرخصی بگیرد و بیاید.»
هفتمین یادواره شهدای ورزشکار استان گلستان و گرامیداشت شهید شاخص جامعه ورزشی در سال ۱۴۰۳، شنبه بیستم دی ماه ۱۴۰۳، سید شعبان گورچین قلعه، در شهر گرگان برگزار شد.
پدر شهيد «باقر باقری هاشم آباد» میگوید: بسیار بخشنده بود و به افراد بیبضاعت توجه خاصی داشت، بطوریکه قبل از عید نوروز از من میخواست که برای چند تا از دوستان نیازمندش کت و شلوار بخرم.
مادر شهید «حسین خان محمدی» نقل میکند: هنگامیکه برای آخرین بار به مرخصی آمد، چهرهاش جذبه و نورانیت خاصی داشت. به فرزندانم گفتم چهره حسین تغییر کرده نورانیت خاصی پیدا کرده است، فکر کنم دیگر حسینم را برای آخرین بار میبینم.