امیدوارم که راه حق را پیشه خود کنید

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «محرمعلی نیکوکار» دهم دی ۱۳۳۹ در شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش نجف و مادرش فرخنده نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. گچکار بود. سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد از سوی بسیج در جبهه حضور یافت دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با سمت آرپی‌چی زن درفک توسط نیروهای عراقی با اصابت گلوله به گردن شهید شد. پیکر وی را در امامزاده محمد (ع) شهرستان کرج به خاک سپردند.

آنچه در ادامه می‌خوانید متن وصیت‌نامه شهید محرمعلی نیکوکار است.

 به نام خدا و درود بر شهیدان راه حق

اولا امیدوارم که در این دنیا راه حق را پیشه خود گیرید و در برابر ظالمان قد علم کرده بایستید و با آنها جهاد کنید یا کشته شوید و یا که دشمنان اسلام و قرآن را ازبین ببرید اگر کشته شوید، جایتان بهشت است؛ چون به گفته خداوند لبیک گفته‌اید.

ای پدر صبر پیشه کن و برای عبادت و نماز برای ذکر خدا به‌پادار. خدا یارو یاور صابران است. حضرت علی (ع) فرمود: بنابراین جنگ موقعی ضرورت قانونی پیدا می‌کند و تکلیف و وظیفه شرعی است که تخلف از آن مبارزه با مشیت خداوندی می‌باشد.

 در ضمن خدا به شما یک امانتی داده است اگر خواست او را پس بگیرد، شما باید از او ناراحت باشید. آیا این درست است آن هم درراه خدا شهید شود و ما هم به گفته اماممان لبیک گفتیم و به گفته خدا راه راست را انتخاب کردیم و شهید راه حق شدیم و خداوند شهادت ما را قبول خواهد کرد. گناهی که از ما سرزده  خواهد بخشید. چون من این شهادت راه حق را از جان دل خریدار بودم ولی این سعادت را در خود راه نمی دیدم که خداوند شهادت مرا قبول کند؛ اما خداوند شهادت مرا قبول کرد.

پدر جان! به خودت اجازه ندهی که پیش دشمنان و منافقان خائن اسلام گریه کنی یا اینکه فکر خیال کنی و خودت را عصبانی و قلبت گرفته شود و خدای نکرده با خانواده من ناراحتی ایجاد کنی و مادرم و با برادرهایم و خواهرهایم ناراحتی ایجاد کنی و به مادرم و اگر شهید شدم مرا در امامزاده محمد(ع) دفن کنید. خواهرهایم و دختر دائی‌ام و برادرانم بگو که گریه نکنند مرا در قبر عذابم دهند و پیش خداوند خوار کنند که بگویند مادرت چقدر ناراحتی می کند.

خداوند در قران کریم آورده است در آیه 19 درراه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند و تعدی نکنید و در آیه دیگر فرموده است.

شیون مکن مادر    /    در مرگ خونبارم

بگذر زمن دیگر       /    عزم سفر دارم

گر کشته گردیدم    /     بهرم مزن بر سر 

یک پرچم سبزی    /      در خانه ای مادر

بهرم چراغان کن    /  شوق خدا دارم

شیون مکن مادر      /     در مر گ خونبارم

بگذر زمن دیگر        /       عزم سفر دارم

گر قطعه قطعه پیکرم    /  گردد میان سنگرم

بارد گلوله بر سرم   /    ذلت نمی پذیرم حتی اگر بمیرد

ما پیرو خمینی ان قائد کبیریم / گر قطعه قطعه پیکرم گردد میان سنگرم

ذلت نمی پذیرم حتی اگر بمیرم / ما پیرو خمینی ان قائد کبیرم

باری، پدرجان! بدون هیچ ناراحتی مهریه دختر دائی‌ام را بدهید و هر چه هم آورده به او بدهید و رفت آمدتان را از اول بهتر بکنید من راضی نیستم او بعد از من رنج بکشید و در عذاب بماند. خواهشمندم که به گفته من رسیدگی کنید و مرا از ناراحتی نجات دهید و در ضمن برادرانم بگویید راه حق را پیش گیرند و درس‌هایشان را بخوانید.

و باری یک کمی طلب دارم آنها را هم بگیرید.

خداحافظ، ای عزیزان و در آخر حرفم از همه دوستان و خویشان و رفیقان سلام عرض می‌کنم و ان‌شاالله هرچه بدی دیدید ببخشید.

انتهای پیام/