ما باید تا خود کربلا برویم

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «اکبر احمدزاده»، ششم تیر 1345، درشهرستان كرج به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش شیرین نام داشت. دانش آموز دوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیزدهم مهر 1361، در سومار توسط نیروهای عراقی با اصابت تركش به شهادت رسید. مزار وی در امامزاده محمد (ع) زادگاهش واقع است.

آنچه در ادامه می‌خوانید متن نام به یادگار مانده شهیداحمدزاده است.

باعرض سلام خدمت پدرومادر عزیز و مهربانم.
پس از عرض سلام، سلامتی شمارا از درگاه خداوند متعال خواهانم. باری، اگر از احوالات این‌جانب، پسرتان را خواسته باشید؛ الحمدالله، سلامتی برقرار می باشد. راستی، پدرو مادر عزیز حال من خیلی خوب است. الحمدالله، بعداز حمله ای كه در پیش است، مرخصی می گیرم و می آیم.
راستی، یك حمله بزرگ یا امشب یا فردا شب اجرا می شود و حتماْ به امید خدا پیروز خواهیم شد چون در این حمله ما باید تا خود كربلا برویم. ما وقتی در سنگر می‌ایستیم عراقی ها قشنگ معلوم هستند. آنها فقط توپ و خمپاره می زنند. دل ندارند بیایند. راستی، اگر وقت كردید یك دقیقه بروید به دكان اكبر یزدی و بگویید پسرش علی در جبهه سومار است و حالش خوب است. به حسین آقا، آقا یحیی با خانواده قدرت با خانواده آقامعلی با خانواده رضا با خانواده سلام برسانید و محسن را از راه دور می بوسم. راحله و سمیه را از راه دور می‌بوسم. به ... و خانواده سلام برسانید. .... و محمد را سلام برسانید. راستی داشت یادم می رفت. به ناهید و ندا هم سلام برسانید. به برادر ... مسئول بسیج سلام برسانید و به تمام بچه های بسیج سلام برسانید. سهراب و محسن را نیز سلام برسانید و به سهراب بگوئید؛ نامه برایم بنویسد و به مسئول بسیج هم بگویید كه برایم نامه بنویسد. راستی، شما چرا نامه نمی دهید. آقا یحیی هم نامه نمی نویسد. دیگر عرضی ندارم جز دوری شما و به امید موفقیت.
راستی، اگر دیگر تا یك موقعی نتوانستم نامه بدهم بدانید حمله شروع شده و نمی توانم نامه بنویسم و اگر ان‌شاءالله حمله تمام شود مرخصی می آیم. راستی، به برادر عسگری آدرس مرا حتماْ بدهید و بگویید برایم نامه بنویسد. به سهراب و حسن بگویید نامه برایم بنویسند و آدرس مرابه آنها بدهید. جواب نامه فوری
آدرس :کرج .......
بازگشت: ‌اسلام آبادغرب، تیپ محمدرسول الله، گردان مالك اشتر، گروهان شهید وهاب برسد به دست برادر اكبر احمدزاده.

انتهای پیام/