فرازی از وصیت‌نامه شهید «مهدی معروفی»؛
همزمان با سالروز شهادت «مهدی معروفی» در وصیت‌نامه این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «زندگی، زمانی شیرین است که ذخیره‌ای برای آخرت داشته باشیم. این زندگی سپری می‌شود و مرگ همه را در بَر می‌گیرد؛ اما آن دیار تمامی ندارد و دایمی خواهد بود ...»


زندگی زمانی شیرین است که ذخیره‌ای برای آخرت داشته باشیم

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید مهدی معروفی، یکم فروردین shg ۱۳۴۳ در روستای طیوقچی از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد، پدرش علی‌اوسط، کشاورز بود و مادرش بتول نام داشت و تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت، دوم اسفند ماه سال ۱۳۶۳ در بجلیه اندیمشک بر اثر اصابت ترکش به پاها، شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

متن وصیت‌نامه شهید مهدی معروفی:

تا مدتی نه چندان دور، خبر از جانبازی عزیزانی دگر و در دلم نیز شور دگری بر پا شده بود. کار، کمی مشکل است و شاید برگشتنی نباشد، هر چند هر چه خدا بخواهد همان می‌شود؛ اما در پی فتح و پیروزی، خون نیز باید داد و از این رو شاید این بار نام این حقیر در صحیفه دلدادگان و سبکبالان قرار گیرد و روح خسته و دربندم، سرانجام رهایی یابد.

اکنون می‌خواهم وصیتی بنویسم که در تاریخِ بعد از ما، بماند! لکن سخت است و قدرت بسیار و آزادی جان می‌خواهد؛ اما اکنون از روی تنهایی، دلتنگی و خستگی، دستی بر قلم و کاغذ می‌بَرم تا شاید این آخرین نوشتارم باشد و دیگر دستی نباشد که قلم را به رقصِ غم درآورد و ترسیمی از پی ترسیم‌های گذشته، از چهره پُر رنج دلم طرحی به نقش آورد.

پدر بزرگوارم و مادر مهربانم! می‌خواهم با شما از دنیای بی‌وفا و انسان‌های جاهل و غافل سخن گویم. از کسانی که همه چیزشان را در دنیا می‌بینند و از آخرت و خدای خویش غافلند. آنان که حیات را فقط در دنیا دیدند، شکست و سختی دنیا را تحمل نمی‌کنند و نسبت به مَشیّت خداوند، زبان به اعتراض می‌گشایند؛ همان‌ها که نه امیدی به نور و نه ایمانی به پاداش صبر در آن سرا دارند. اینان کسانی هستند که خدا را به خشم می‌آورند و آتش جهنم را برای خویش فراهم می‌سازند.

پدر جان! بنده به عنوان فرزند حقیرتان، شرمنده زحمات چندین ساله‌تان هستم و شصت سال و اندی زحمت، تلاش و سختی را بر پیکر خسته‌تان احساس می‌کنم و همچنین بار مشکلات و مصایب مادرم را که در طول زندگی همیشه دلشکسته بود و خیری از این دنیای بی‌وفا ندید.

زندگی زمانی شیرین است که ذخیره‌ای برای آخرت داشته باشیم

اما پدر جان! هیچ‌گاه شکایتی از مشیّت پروردگار نداشتم و در عوض به شما که با همه مشکلات و سختیها، با قامتی به استواری ایمان ایستاده و همچنان شاکر نعمت‌های خداوند تبارک و تعالی بوده و هستید، افتخار می‌کنم. پدر و مادر مهربانم! بار‌ها برایتان گفتم و باز هم می‌گویم که این را از منِ کوچکْ به یاد نگه دارید که دنیا بی‌وفا است؛ چشم و دل به دنیا نبندید.

پدر جان! به خواهران و برادرم بگویید که فراز و نشیب زندگی بسیار و شیرینی آن زمانی است که در خوشی‌ها به یاد خدا، فقیران و یتیمان و در سختی‌ها باز هم به یاد خدا، رسول و مشکلاتش و به یاد فاطمه زهرا (س) و مصیبت هایش باشیم. زندگی، زمانی شیرین است که ذخیره‌ای برای آخرت داشته باشیم. این زندگی سپری می‌شود و مرگ همه را در بَر می‌گیرد؛ اما آن دیار تمامی ندارد و دایمی خواهد بود.

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده