«شهید حمید شمس»: می خواهم گمنام باشم تا از روی شهدای گمنام خجالت نکشم
طاقت از من ربود، خاموشی مردان میدان های عشق هنگام پر زدن به سوی ساغر پیمانه ها. اندکی بشکف تا من آسوده شوم و در اندیشه های جنونت غرق گردم.
شهید پس از سپری کردن سال اول دبیرستان با رضایت خانواده عازم منطقه جنگی شد که بار اول در سال 1361 بود که به مدت شش ماه در منطقه بوکان حضور داشت و به منزل بازگشت و برای سال دوم دبیرستان ثبت نام نمود، با شروع سال تحصیلی شهید سنگر مدرسه را رها کرد و به سنگر مبارزه با دشمنان اسلام شتافت و به منطقه جنوب اعزام شد که پس از 6 ماه سرانجام در تاریخ یازدهم اسفند 1362 در عملیات خیبر در منطقه جزیره مجنون بر اثر اصابت خمپاره به پایش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بسم ربّ الشّهدا و الصدّیقین
ای نفس مطمئن و دل آرام امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود و او راضی از توست بیا به صف بندگان خاص من درآی و در بهشت من داخل شو. (فجر/ 30-27)
خدایا! راضیم به رضایت. راضیم به هر چه که تو بپسندی. الهی! ای معبود من! مرا از زُمره بندگان عاشقت قرار ده. کسانی که عاشق دیدارت هستند. خدایا! مرا بسوی خود بخوان که جز تو کس دیگر را ندارم و جز تو کس دیگر را نمی بینم. خدایا! مبادا مرا در این دنیا به حال خودم واگذاری حتی به اندازه یک چشم به هم زدن. خدایا! می ترسم در روز قیامت در برابر رسول و ائمّه ات و سایر شهدا سرشکسته باشم چون از زیادت گناه کمرم خم شده است و جز توبه راه دیگری را سراغ ندارم. خدایا! فقط با بخشش و آمرزشت با من رفتارکن. خدایا! من تو را طلب می کنم و سرانجام می یابمت چنانچه خودت گفتی :
هرکه مراطلب کند می یابد و هرکه مرا یافت می شناسد و هرکه مرا شناخت دوست می دارد و هرکه مرا دوست داشت بمن عشق می ورزد و هرکه به من عشق ورزید من نیز بدو عشق می ورزم و هرکه را عاشق شدم می کشم هرکه را کشتم خونبهای او بر من است و هرکه راکه خونبهای او بر من است خود، دیه و خونبهای اویم. پس خدایا عاشقم کن.
آنکس که تو را شناخت جان را
چه کند؟ فرزند و
عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه ی تو هردو جهان را چه کند
خدایا! دلم می خواهد به کربلا بروم دلم می خواهد دیداری دیگر با مهدی (عج) داشته باشم. خدایا! برای دوستانم دلم تنگ شده است. رفیقانم همه رفتند جانب منزل مراهم ای امیر حاجیان ببر بسوی جانانم.
الهی دلم می خواهد همچون امام حسین (ع) سر از
تنم جدا شود و همچون ابوالفضل دست هایم از بدن جدا شود تا در روز قیامت در برابرشان
سرشکسته نباشم. می خواهم زمین گرم و
خونرنگ جبهه مرا در خود ببلعد و گمنام باشم تا از روی شهدای بی مزار و گمنام خجالت
نکشم. خدایا! می خواهم این بدن ضعیفم بخاطر رضایت دود شود. به نام الله و به یاد
مهدی (عج) و با سلام به حضرت ولی عصر و نایب بر حقّش امام خمینی کبیر و با سلام
حضور امت شهید پرور و دوستان و خانواده عزیزم. امت شهیدپرور! سفارشی به شما دارم
که سفارش دیگر شهدا هم نیز این بوده است. قدر امام را بدانید و در هر حال مطیع او
باشید و هیچ وقت او را همچون مردم کوفه که علی (ع) را تنها گذاشتند تنها نگذارید.
مبادا خدایی ناکرده روزی برسد که از دستورات او اطاعت نکنید که در این صورت
شکستمان حتمی خواهد بود. دوستان از تفرقه و نفاق در میان خودتان بپرهیزید که تفرقه
بلای بزرگی است که اگر نصیب جامعه ای شود آن جامعه را بسوی نابودی رهنمون می کند.
دوستان بهوش باشید تا گروهک هایی ظاهرا اسلامی و منافق جذبتان نکند. بهوش باشید تا گروهک هایی که ظاهرا عاشق مهدی (عج) هستند اما در اصل وابسته به ابر قدرت ها هستند فریبتان ندهد. دوستان! سعی کنید هرکسی که از میانتان می رود جای او را بگیرید و نگذارید تا سلاحش بر زمین بیفتد. با جان و مالتان جهاد کنید چنانچه خداوند در قرآن می فرماید : آنان که ایمان آوردند و از وطنشان هجرت کردند و در راه خدا با جان و مالشان جهاد کردند آنها را در نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران دوعالمند. (توبه/ 20)
البتّه ما باید سعی کنیم قبل از جهاد اصغر جهاد اکبر کنیم تا سعادتمند و از فائزون باشیم. دوستان! سنگر مدارس را خالی نکنید و مواظب گروهک های منافق باشید. سعی کنید که دعاها را با شور و حال بیشتری بخوانید و مردم را نیز به خواندن این توسل ها وکمیل ها تشویق کنید چرا که دعا اسلحه مومن است و دعا بالاترین سلاح هاست.
دوستانی که شهید داده اید! شما بهتر از دیگران
می توانید مردم را امر به معروف و نهی از منکر کنید چرا که شما برای مردم عزیز
هستید و خواهشی از شما دارم که اگر توانستید دعاها را در منزل ما هم بخوانید. از شما
طلب حلالیّت دارم. و اما شما ای پدر و مادر عزیزم إن شاءالله که مرا حلال کنید. من
شرمنده ام که نتوانسته ام دینم را به شما اَدا کنم. پدر و مادرم! هر وقت دلتان برایم
تنگ شد به سر قبر رفیقانم بروید به دیدار خانواده آنها بروید و اگر برادرانم
خواستند به جبهه بروند آنها را مانع نشوید چرا که جبهه دانشگاه انسان سازی است و انسان
در جبهه به کمال می رسد.
پدرو مادرعزیزم! ... هر وقت خبر شهادتم را شنیدید خدا را شکر کنید که این امانت را خالصانه تحویل دادید. و اما برادرانم سعادت حقیقی در ایمان به خداست در جهاد در راه خداست و خلاص سعادت واقعی شهادت در راه خداست إن شاءالله خدا لطفی کند و تمام جوان هایی که اسیر نفسشان هستند هدایت کند برادرانم جز این راه راه های دیگر راه هلاکت است. پس به این راه بیایید إن شاءالله. خدایا! مرا قرار بده از توبه کنندگان و قرار بده مرا از بندگان مخلص. خدایا! قرار بده از سپاه خود زیرا که لشکر و سپاه تو غالب و پیروز هستند و قرارم بده از حزب خود که حزب تو همان رستگارانند و قرارم ده از دوستانت که دوستانت خدا ترس هستند و حزن و اندوهی ندارند. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار، رزمندگان ما را در جنگ حق و باطل پیروزشان بگردان. والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
تو شادی کن به مرگ من برای اینکه من شادم
برو مادر بخواب آرام فدای آن ره ماهت
برای من نشو دلتنگ که فرزند تو شد راحت
خداحافظ که من رفتم که گاهی بکنید یادم