غبطه میخورم که در لحظه لحظهِ دفاعِ مقدس حضور نداشتم
به گزارش نوید شاهد البرز؛ «سعید براتی» جانبازی که بعد از ایستادن بر سکوی قهرمانی حماسه و ایثار، قلههای توانمندی را تا قهرمانی و افتخاری صد چندان برای بلندی نام و آوازه ایران پیمود. او الگو و اسوهای است برای همه کسانی که میپندارند نمیتواند و نمیشود.
این جانباز هفتاد درصد متولد سال 1342 در تهران است. او به خبرنگار نوید شاهد میگوید: «از سال 1360 در بنیاد شهید استان البرز مشغول به کار شدم. آن زمان تحصیلاتم تا مقطع دیپلم بود و بعد از آن از سال 76 تا 80 ادامه تحصیل دادم و کارشناسی گرفتم. بعد از تاسیس بنیاد شهید در آن نهاد مشغول به کار شدم و بعدها مسئولیت اداره تربیت بدنی را برعهده گرفتم. از سال 65 هیات ورزشی جانبازان معلولان در شهر کرج تاسیس شد و همزمان با آن ورزش را شروع کردم البته من قبل از جانبازی فوتبال بازی می کردم. بعد از جانبازی در رشته شنا و تنیس روی میز به صورت خاص و حرفهای تمرین کردیم و دو مدال کشوری و دو مدال جهانی نتیجه فعالیت های ورزشی ام در بخش قهرمانی این هیات است. از سال 70 مسئولیت هیات ورزشی جانبازان و معلولان را در کرج برعهده گرفتم که هنوز ادامه دارد.»
حسرت روزهای دفاع مقدس
سعید براتی با بیان اینکه هنوز غبطه روزهای دوران دفاع مقدس را میخورم میگوید: «انگیزه بسیار زیادی برای دفاع از کشورمان وجود داشت. همه وجودم، مرا به سمت جبههها میکشاند. شاید اگر نمی رفتم باید دنبال دلیل و انگیزه ماندن می گشتم. الان که به گذشته برمی گردم حسرت این را می خورم که چرا لحظه به لحظه دفاع مقدس را حضور نداشتم. کار در سنگر بنیاد شهید کرج که من آن زمان مسئولیت معراج شهدایش را داشتم و باید شهدایی را که از مناطق میآوردند، تحویل میگرفتم موجب شده بود کمتر توفیق، اجازه و مجال حضور در منطقه را داشته باشم اما در هر صورت ما هر فرصتی که پیش میآمد، میرفتیم.»
این جانباز هفتاد درصد دوران دفاع مقدس از نحوه جانبازیاش نیز چنین بیان می کند: «اسفند 62 در عملیات خیبر در جزیره مجنون به افتخار جانبازی نایل شدم. به نظر میرسید که در جنوب بعد از عملیات بیت المقدس عملیات دیگری نباشد اما در طرح «لبیک یا خمینی» نیروهای بسیار زیادی اعزام شدند. ما هم با آنها اعزام شدیم. من و «شهید جهانبخش بیات» هر دو آرپی چی زن بودیم شهید بیات به شهادت رسید و من مجروح شدم.»
محدودیت در جانبازی
این جانباز ورزشکار از موانع و محدودیتهای جانبازی نیز چنین میگوید: «من قبل از جانبازی در بنیاد جانبازان با مقوله جانبازی و محدودیت ها و مشکلاتی که بیان می کردند آشنا بودم اما بعد از جانبازی خودم گویی خداوند متعال در وجودم چیزی قرار داده بود که محدودیتی در جانبازی، به لحاظ محدودیت های حرکتی نمی دیدم. من مثل سابق زندگی را ادامه دادم و هیچ محدودیتی نداشتم. فعالیت های سابق را و همچنین ورزش را انجام می دادم. این انرژی که داشتم و سرعت تطبیقپذیری من با شرایط جانبازی موجب شده بود که برخی اظهار نظر کنند که من دچار موج گرفتگی شدم و از عوارض آن است. اما اکنون با گذشت سال ها من هنوز هم همان انگیزه و انرژی را برای کار کردن دارم.»
براتی به نقش خانواده در موفقیتش اشاره می کند و میگوید: «برادرم در بحث ورزش خیلی فعال بود او در ادامه دادن راه ورزش تا قهرمانی بر من تاثیر خوبی گذاشت و موجب شد که من ورزش را به صورت حرفه ای دنبال کنم.»
وی ادامه میدهد: «بعد از جانبازی من سه سال طول کشید که ورزش جانبازان و معلولان در کرج فعال شود. اما من خودم قبل از آن ورزش را شروع کرده بودم و خیلی علاقهمند بودم. مخصوصا شنا را دوست داشتم. هر جایی که موقعیت فراهم بود به ورزش شنا می پرداختیم. سال 65 آموزش حرفهای شنا را شروع کردم. سال 66 اولین مدالهای کشوری کسب کردم. سال 70 ورزش تنیس را شروع کردم. 72 که تنیس را ادامه دادم در کنارش و 70 قهرمانی تنیس روی میز را شروع کردم. آخرین باری که در مسابقات شرکت کردم سال 88مقام دوم کشوری کسب کردم. انگیزه من از خودم نشات میگرفت من قبل از جانبازی در محل کارم صندلی نداشتم و چون استفادهای هم نمی کردیم. تمام مدت کارم در حال فعالیت بودم بعد از جانبازی هم در انواع مختلف این تلاش را را ادامه میدادم.»
ورزش جانبازان
وی درخصوص اینکه ورزشی با نام ورزش جانبازان چگونه شکل گرفت، بیان میکند: «ابتدای جنگ ورزش جانبازان جا نیفتاده بود. اما بعد از سه چهار سال با اطلاعرسانی از طریق بنیاد شهید و جانبازان علاقهمند میآمدند و در این مسیر جانبازانی هم بودند که پلههای ترقی را پیمودند و به مقامهای کشوری رسیدند. زمانی که بحث ورزش جوانان مطرح شد امکانات خیلی کم داشتند و با تشکیل بنیاد جانبازان و تشکیل اداره تربیت بدنی در این بنیاد ورزش جانبازان رشد چشمگیری داشت. بنیاد هم امکانات خوبی در اختیار قرار داد و با جذب فرزندان و همسران جانبازان و شهدا در بحث ورزشی فضای خوبی ایجاد شد اما اکنون میانگین سنی جانبازان زیر شصت است و مانند گذشته بحث ورزش حرفهای و کسب مقام میان آنها مطرح نیست اگر ورزشی و یا تشویق به ورزش هم میشود برای حفظ سلامتی و شادابی جامعه هدف است نه ورزش حرفهای.»
سعید براتی با اشاره به تاثیرات مثبت ورزش بر روحیه جانبازان بیان میکند: «ورزش موجب می شود افراد روحیه قوی داشته باشند و توانایی خود را در کار و حرفهشان دو برابر کنند و این موجب پیشرفشان می شود. من باز هم تاکید میکنم که جانبازی محدودیت نبوده و نیست. این محدودیت ها در فکر است. اگر ذهن محدود باشد جسم هم تحت تاثیر قرار میگیرد. من ساعت شش صبح که کار فعالیت ورزشی ام شروع می شود تا دو شب کار می کنم و مشکلی ندارم. اینکه جانبازی محدودیت می آورد یک بهانه است و مانع نیست.»
قهرمان دو میدان دفاع مقدس و ورزشی کشورمان در پایان خطاب به مسئولان بیان میکند: «همیشه برای اینکه برای مخاطب پیامی کارگشا مخابره کنید باید مخاطبت را بشناسی و دیدگاه او را بدانی الان ما در درجه اول باید خودمان را نصیحت کنیم نه جوانان را. من فکر می کنم که در کل برای نسل جوان کم کار کردیم اگر چنین نیست چرا تا این میزان به فرهنگ ایثار و شهادت غریبه اند. این در حالی است که دشمن در جبهه مقابل ما خیلی خوب کار کرده است. در اساس نامه بنیاد شهید هم هفتاد درصد کار بنیادشهید و امور ایثارگران، کار فرهنگی در نظر گرفته شده است. اما من فکر می کنم پنج درصد هم کار فرهنگی انجام نمی شود. آنقدر که در بخش های دیگر هزینه می شود در فرهنگی هزینه نمی شود. متاسفانه جای کار فرهنگی موثر خالی است.»
وی همچنین خطاب به خانواده ها بیان میکند: «در رژیم سابق کار فرهنگی در حوزه ایثار و شهادت انجام نمی شد اما شهدای دوران دفاع مقدس ما محصول تربیت آن دوران هستند. در آن دوران خانواده نقش بسیار پررنگی در ترویج این فرهنگ بین نسل جوان داشت. در حال حاضر خانواده بچه را در دنیایی از اطلاعات در فضای مجازی رها کرده است. به همین شکل پیش می رود و کسی هم نیست که به سوالات او جواب بدهد. خانواده زیر ساخت ها را برای جوان فراهم کند. برخی خانواده ها دلخوشند به اینکه جامعه اسلامی است و بچه در فضای جامعه اسلامی رشد میکند و خوب بار می آید. دشمن از کم رنگ بودن نقش خانواده کاملا سواستفاده کرده است و متاسفانه بچه هایی که هیچ اطلاعات ندارند و نمی دانند که موضوع چیست را نشانه گرفته است. در حال حاضر جنگ، جنگ نرم است و تلفاتش بیشتر از جنگ سخت است. جوان از رسانه های غربی ده ها خبر می گیرد ولی از جبهه خود ما یک پاسخ هم نمی گیرد و بعضی جوان ها نسبت به رسانه های خودی بدبین شدند. ما در هر زمینه ای اگر پایه را درست کنیم ادامه آن هم درست انجام می شود. اگر در زمینه فرهنگ و فرهنگ سازی کار کنند میتواند کمک خوبی به جوان ها کند. وظیفه بنیاد است که به خوبی کار کنند. کار خوب کردن مهم است. در همین اواخر سرود سلام فرمانده کار خوبی بود که توانست با هنر شعر و آوا خیلی ارزش ها را به جوانان القا کند و بازخورد مثبتی داشت. جامعه مطالب جذاب را از سوی هر جبهه ای می پذیرد.»
گفتوگو از نجمه اباذری