فرزند شهید جانباز در گفت‌وگو با نوید شاهد:
فرزند شهید جانباز «مومنی میانده» بیان می کند: «اولین مجروحیت پدرم هنگامی بود که در حال آبگیری تانکر ۱۲۰۰۰لیتری آب برای انتقال به خط مقدم بود. وقتی به بالای تانکر می‌رود گلوله خمپاره در زیر تانکر منفجر می شود. آنقدر انفجار شدید بوده که ابتدا پدر را کنار شهدا می گذارند و بعد با مشخص شدن علائم حیاتی به بیمارستان انتقال داده می شود. او مانند ابوالفضل العباس (ع) برای آوردن آب می رود و مجروح می شود و در واقع از عملداران فتح المبین است.»

پدرم وارس کربلا

به گزارش نوید شاهد البرز؛ جانبازان هفتاد درصد شهدای زنده ای هستند که در هوای برکت حضور و وجودشان چند صباحی زیسته ایم. لحظه لحظه‌های حضورشان درسی بوده و انجام رسالتی که خداوند بر ادامه حیاتشان نهاده تا بار تکلیف به سرمنزل مقصود برسانند.
شهیدحاج احمد مومنی جانباز هفتاد درصدی که شمع وجودش بعد از سال‌ها شکیبایی در 1400سی و یکم اردیبهشت سال جاری خاموشی گرفت و به جرگه شهدا پیوست. روز جانباز بهانه‌ای بود که با فرزند این شهید گرانقدر درخصوص سیره و منش پدر به گفت‌وگوی بنشینیم.

پدرم وارس کربلا
«محمدرضا مومنی میانده» فرزند چهارم جانباز شهید «حاج احمد مومنی‌میانده» می‌گوید: «پدرم متولد 26 دی‌ماه 1327 در تهران بود. او در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده بود که ارادت بسیار به امام حسین (ع) داشتند به طوری که مادربزرگشان با امکانات آن زمان چندین بار به عشق امام حسین (ع) و زیارت قبر شش گوشه او رنج سفر کربلا را متحمل شده است.

مومنی درخصوص پیشینه خانوادگی پدر شهیدش اضافه می کند: «البته پدر به لحاظ اقتصادی در خانواده‌ای متولد می‌شوند که از تمکن مالی خوبی بهره‌مند بوده‌اند و آن زمان هم کسانی می توانستند به سفرهای زیارتی بروند که وضعیت اقتصادی یاریشان می کرد. جد مادری پدر، پزشک بود و جد مادری اش نیز تحصیلات عالیه داشت و همچنین پدرشان از کشاورزان و ملاکان بزرگ ملایر بود.
فوت پدر و مادرش از پدر خیلی زود «مرد خانواده» می سازد و مسئولیت‌دار خانواده می شود. او سال 1349، با مادرم «صغری چپردار» ازدواج می‌کند و صاحب دو دختر و چهار پسر می شوند.

وی از اعزام پدر به جبهه و جانبازی‌اش نیز می گوید: «پدرم در تهران زندگی می کرد و کارمند شرکت اتوبوسرانی بود که جنگ شروع شد. چند ماهی از جنگ نگذشته بود که در سال 1360 به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شد. ماه ها در مناطق جنگی به عنوان راننده تانکرهای آب، آمبولانس و اتوبوس خدمت می کند تا اینکه در «عملیات فتح المبین» به درجه جانبازی رسید.
 
 
این فرزند شهید جانباز درخصوص نحوه جانبازی پدرش چنین روایت می کند: «آنگونه که خودش تعریف می کرد اولین مجروحیتش هنگامی بود که درحال آبگیری تانکر ۱۲۰۰۰لیتری آب برای انتقال به خط مقدم بود. وقتی به بالای تانکر می‌رود گلوله خمپاره در زیر تانکر منفجر می شود. آنقدر انفجار شدید بوده که ابتدا پدر را کنار شهدا می گذارند و بعد با مشخص شدن علائم حیاتی به بیمارستان انتقال داده می شود. او مانند ابوالفضل العباس (ع) برای آوردن آب می رود و مجروح می شود و در واقع از «علمداران فتح المبین» است.»

وی همچنین از شکیبایی پدر در روزهای جانبازی می‌گوید: به‌علت جراحات زیاد که از ناحیه سر، کتف چپ، قفسه سینه، شکم، دست و پا بوده دوران بستری بودن در بیمارستان نزدیک به دو ماه طول می‌کشد.
بیشترین آسیب از ناحیه سر بوده که ترکش داخل سر نفوذ کرده و به مغز آسیب رسانده بود که نوع جانبازی پدر ضایعه مغزی اعلام شد. پدرم بعد از سال‌ها جانبازی امسال سی‌ام اردیبهشت بعد از صبوری‌ها به هم‌رزمان شهیدش پیوست. پدرم در دوران جانبازی در صبر و شکیبایی مثال زدنی بود.
 

وارث کربلا و ارزش هایش

مومنی میانده پدرش را حافظ ارزش ها و وارث همیشگی کربلا می‌داند و بیان می‌کند: «پدرم از وارثان و عزاداران همیشگی کربلا بود. یکی از چیزهایی که به آن تاکید می کرد برگزاری مراسمات و هیئات در منزل ما به صورت هفتگی بود و همچنین در ایام صفرومحرم طبخ غذا داشته باشیم. خودش هم در زمان حیاتش ترتیبی می داد تانکرهای بزرگ شربت و حلوا و طبخ و پخش غذا صورت بگیرد. تاکید و وصیتشان هم بر پایداری این رسم بنا در محرم و صفر بوده است. سال گذشته که پدر را نداشتیم ده روز پشت سر هم اطعام دادیم. ان شالله که بتوانیم از این به بعد هم این کار را انجام بدهیم.
این فرزند شهید پدرش را فردی مردمدار معرفی می‌کند و می‌گوید: «پدرم خیلی مهربان بود؛ قلب رئوف داشت. کسی بود که با شنیدن نام امام حسین (ع) گریه می کرد. خیلی قدردان بود و اگر کسی برای او کاری انجام می داد بسیار متواضع بود و جبران می کرد. احترام زیادی برای پدر و مادر قائل بود و پیش دیگران از پدر و مادرشان بسیار یاد می‌کرد اما بزرگترین ویژگی‌اش احترام به مردم و مردمداری بود.»

تکریم ایثارگران باید دلی باشد

وی در پاسخ به اینکه از مردم چه توقعی دارید، بیان می کند: «ما تربیت شده پدری هستیم که مخلص مردم بود و در توانش سعی می کرد کار هر کسی را انجام دهد. مردم شریف و نجیب ما همراه قدردان قهرمانان و بازماندگان جنگ بوده‌اند و به خانواده ایثارگران احترام گذاردند.
احترام به ایثارگر و خانواده ایثارگر باید دلی باشد از دل برآید تا بر دل نشیند. به نظر بنده، کسی که چفیه دور گردنش می‌اندازد یا به مناسبتی زیر بنر جانبازی می‌ایستد و عکس می گیرد باید قلبا به این موضوع اعتقاد داشته باشد. دیدم من که اینگونه بودند که برای برای جاه و مقام و پست و ارتقا می آمدند. بارها پیش می آمد پیش می آمد که در دوره انتخاباتی می گفتند که آقای فلانی می خواهد به منزل شما بیاید منزل شما که پدر می گفتند کسی که در خط رهبری و ولایت باشد نیاز به آمدن پیش شما نیست ما برای او تبلیغ و کار می کنیم. ولی اگر اینجوری نباشند نیاز به آمدن ندارد و ما  از این ملاقات ها و رفتارها نداریم. تکریم جانباز و ایثارگر باید اعتقاد قلبی ما باشد بارها حضرت آقا گفتند باید اعتقاد قلبی ما باشد و با نیت پاک باشد.»

حاکمیت ارزش ها در سطح جامعه

«سربلندی ایران و رفاه مردم مدنظر ماست و اینکه از این شرایط بد بگذریم و رفاه بیشتری برای مردم فراهم شود. جامعه مهدوی باشد. روزگار امروز رو به جلو و پیشرفت است. واکنش هایی که نسبت به حجاب من در جامعه دیده می شود؛ من یک دختر دوازده ساله دارم که با چادر با من رفت و آمد می کند، اجباری هم در پوشش او نبوده است؛ انتخاب خودش است اما دیدم گاهی برخی در سطح جامعه به او تحقیرآمیز نگاه می کنند و این یعنی نابودی ارزش هایی که مدنظر شهدا و پیام و وصیت پرتکرار آنها بوده است. زنده نگه داشتن یاد شهدا باید با پویایی و حاکمیت ارزش های مدنظر آنها انجام شود که ان شالله بیش از پیش تحقق یابد.»
 

 

گفت‌وگو از نجمه اباذری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده