«خاص» را خداوند انتخاب میکند
بهگزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «حسین کامیابی» که نام پدرش «محمد علی» و «صغری» است که در سال 1334، در تهران چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد. او برای امرار معاش به استخدام وزارت نیرو در آمد. در روزهای دفاع مقدس لباس رزم پوشید و به عنوان رزمنده ای جان بر کف پا به عرصه جهاد با دشمن زبون نهاد و در منطقه جنگی «حاج عمران» با اصابت گلوله به سر و سینه در دوازدهم مرداد ماه 1362، به شهادت رسید و تربت پاکش در بهشت زهرای تهران نمادی از ایثار و پایداری در راه وطن و ایمان خود است.
در نامهای از شهید حسین کامیابی آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«تجارت با خدا»
سلام بر مهدی (عج) این حجت آخر بر تمامیانسانها و کسی که در عصرش و حکومت حقش تمامیظلم ریشهکن میشود و سلام بر امام امت خمینی بزرگ که مقدمات ظهور آقا امام زمان را با یاران خود فراهم میسازد و درود فراوان بر شهدای گلگون انقلاب و شهدای مفقود و بینام و نشان که بسان پروانه در بر شمعشان سبکبال و راحت پرواز کردند و آسوده بهخاطرش آرمیدند و سلام بر شهیدمان، گلمان، عباسمان که با بیاعتنائی به مسائل مادی و با توجه به شناختی که از وظیفه خلقت داشت بلکه چقدر زود فهمید و درک کرده بود که باید فقط بندهِ خدا بود و فقط به وظایف بندگی باید عمل نمود و نسبت به اتفاقات چگونه بیتفاوت بود، خدایا متعالی بگردان و او را با ائمه اطهار محشور بگردان و سلام خدمت خانواده عزیزم امیدوارم که حالتان خوب باشد و عبادات شما در این ماه مبارک رمضان قبول باشد و من ازهمینجا، این عید بزرگ مسلمین را به شما تبریک عرض میکنم، من هم حالم خوب است و فعلاً مشغول طی کردن همان برنامههای قبلی هستیم و امروز که نامه مینویسم، جمعه آخر ماه است و فرصتی است تا مقداری به کارهای شخصی و رسیدگی کنیم و در مجموع در این دوره به اعتقاد من فرصت بهتری است، برای فکر کردن و شاید هم جبران گذشته نه چندان خوب تا نظر حق تعالی چه باشد، گاهی اوقات میشود که کمیبه ظاهر دلتنگ میشوم وقتی فکر میکنم و به کل ... و هدف مینگرم، میبینم واقعاً همه این مسائل و سختیهای ظاهری اصلا در مقابل عظمت دین خدا بسیار ناچیز است و اگر نیت هم خالص باشد تازه انسان به حداقل سرمایه بیشترین سود را بهرهمند شده و تجارت با خدا بیشترین ثمره را دربردارد.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ)
ای اهل ایمان، آیا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک (آخرت) نجات بخشد دلالت کنم؟
«جبهه دانشگاه انسانسازی»
و خدا را شکر میکنم؛ در عصری و زمانی زندگی میکنم که فرصت برای خودشناسی و توبه و خودسازی و بنده خوبشدن، روی همه انسانهای دینی سرزمین موجود است و از طرفی وجود یک الگوی عینی که مرجع و رهبریت ما را عهدهدار میباشد. دلیلی است بسیار بزرگ بر روی طی این مسیر گاهی اوقات آرزو میکردم که ای کاش دوران کودکیام با عصر انقلاب آغاز شد ولی از طرفی هیچوقت برای بازگشت دیر نیست و تمامی وعدههای خداوند حق است و آخرش به اینجا رسیدم که کوتاه ترین راه و سریعترین راه برای بازگشت، همین مکان مقدس جبهه است چرا که انسان به عینه، این دانشگاه بزرگ انسان سازی را میبیند و البته منظورم از کلمه بازگشت همان توبه است ؟. .. مشکلات شما را چندین برابر کند.
بهخوبی این دیگر برای همه روشنشده، خاص را خداوند انتخاب میکند و برادرانی در اینجا هستند که بسیار مومن و در حملات هم شرکت داشتهاند ولی زمان و مکانش بهدست خدای قادر متعال است و همه این جنگ برای حفظ حقوق مابین انسانها است چرا که رضایت خداوند در این است و این حرکت عظیم دریای عظیم دریای انسانی برای رسیدن به همان آرامش و عدل است.
پس رزمندگان میروند تا ظلم نباشد آن جامعه ایده آل اسلامیسریعتر ساخته شود و بهطور مقطعی در زبان شاید مسائلی به ظاهر دردناک ایجادشود ولی چه برای حفظ دین خداست، ارزش دارد و فکر میکنم امروز برای دین خدا کسی کمترین خدمت و قدمیبردارد و حتی غصه و نگرانی باشد، ثوابی چندین برابر عایدش میشود و خدای نکرده در این شرایط اگر هم معصیتی مختصر مرتکب شود چون محبت بسیار تمام شده باید منتظر جزائی چند برابر باشد، صحبت بهدرازا کشید.
پدر عزیزم و مادر مهربانم، خدای نکرده با این حرفها قصد
ناراحت کردن شما را ندارم فقط مختصری تکرار همان حرفهای قبلی و انگیزه آمدم به
جبهه را با بیانی ناقص سعی کردم، بنویسم.
«رزمندگان با اراده وخستگیناپذیر»
پدر عزیز، افرادی اینجا حضور دارند با سن و سال کم شاید از روزهای اول جنگ و در تمام حملات بودند و خدا نخواسته و اتفاقی هم برایشان نیفتاده و یا عدهای هم بدنهای ناقص ولی پاک خود، دست بردار نیستند و باور کنید؛ دیگر جای حرفی برای من و امثال من نیست. سخن را کوتاه میکنم. خدمت جمیع فامیل سلام برسانید. انشاءالله که حال همگی خوب است. عمو جان و خانواده را سلام برسانید.
داوود آقا و ایران خانم و بچه ها را سلام برسانید. پروین جان و زهرا جان را سلام برسانید. مونس جان، را سلام برسانید. روح الله و محسن را دیده بوسی نمائید. انشاء الله که حالشان هم خوب است و انشاءالله وقتی میآیم دو پسر عاقل و فهمیده و حرف گوش کن را ببینم و اگر نه. .....
خدمت مادر سلام برسانید. مرتضی جان و خانواده ،دائی جان و خانواده و حسین آقا کربلائی و خانواده. .. سلام برسانید.
پر حرفی هم یکی دیگر از صفات من است میبخشید.
«الا بذکر الله تطمئن القلوب»
امام را دعا کنید قربان همگی شما کامیابی هیجدهم تیرماه 1362
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری