«رهسپار جبهه جنگ»
نوید شاهد البرز؛ شهید نصرالله کیان که نام پدرش فرضعلی است در سال 1340، در بخش طالقان متولدشد. در خانوادهای مومن و مذهبی و زحمتکش رشد و پرورش یافت و در مکتب قرآن درس زندگی آموخت. در تحصیل علم تا پایان اول راهنمایی توفیق یافت و از آن پس درجهت رفاه حال خانواده به کار و تلاش روی آورد.
او درکنار پدر و مادر کار می کرد و با زحمت روزی حلالی تهیه میکرد تا به خانواده آرامش و راحتی روان ببخشد. اما پدر و مادر شهید در سنین نوجوانی وی، دار دنیا را وداع گفتند و او سرپرستی سایر اعضا خانواده را برعهده گرفت. تا اینکه به سن سربازی رسید و عازم جبهههای حق علیه باطل شد.
او در صحنههای نبرد نیز همچون صحنه زندگی مردانه ایستاد و از هیچ تلاشی فروگذارنکرده و در جمع سربازان جان برکف اسلام در مبارزه با تجاوز و ستم کوشید تا سرانجام در تاریخ هشتم خرداد ماه سال 1361، درمنطقه عملیاتی «بندکبود» صالح آباد ایلام غرب کشور با اصابت ترکش خمپاره به فخر عظیم شهادت دست یافت و روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست. تربت پاکش در گلزار شهدای روستای «گتهده» نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
آخرین نوشته برای مادر:
بسم الله الرحمن الرحیم
مادر، خداحافظ
که دیگر روی ماهت را نخواهم دید، دیگر از گرمی آغوش پرمهرت نصیبی برنمیگیرم و دیگر لبهای گرما بخش دلجویت بهروی من نمیخندد.
دیگر این دنیا هست بیارزش. دستان گرمت را به روی دیدگانم حس نخواهم کرد. سهمی
ندارم از نوازشهای تو مادر. خوش آن وقتی که در دامان پرمهرت مرا میپروراندی ولی
حالا نه آن طفلم من اکنون رهسپار جبهه جنگم.
شبی غمگین و تاریک است و من بنشستهام اینجا دور ازبسترم، مادر به یاد گرمی آغوش پرمهرت تفنگم را به آغوش میکشم.
امشب بلی مادر، برو با سربلندی زندگانی کن که فرزند تو اینک در راه دین خدای خود شهادت را پذیرا شد، شکوه این شهادت را علفهایی که با خونم بهرنگ لالهها گشته است، می داند. (نادرجان )
شهید امروز ارج دیگری دارد (چرا؟) راه او، کار او، کارحسین (ع) و منطق دین است. برو مادر فریادزن، این افتخار ماست.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری