سیری در حیات طیبه شهید خراسانی؛
شهید «احمد خراسانی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. محمدحسن مقیسه در «ستارگان راه» روایت می‌کند که تقدیم مخاطبان می‌شود.

حامد


به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «احمد خراسانی»، نهم دی‌ماه 1336 در کربلا به دنیا آمد. در هجده سالگی در عراق جزیره مجنون به شهادت رسید. تربت پاکش در بهشت زهرای تهران است. 

آنچه در ادامه می‌خوانید روایتی از سیره و حیات طیبه شهید «احمد خراسانی» است. 

«بنده خوب خدا بودن یعنی چه؟ اینکه نمازت را سرِ وقت بخوانی؟ روزه‌ات را بگیری؟ خانواده دوست باشی؟ همسایه آزار نباشی؟ ...، نه، اشتباه نکن؛ همه این‌ها هست، اما این همه نیست، سخت هم نیست، یک کلام است: شاکر باشی.
شکر، جان نعمت و نعمت چو پوست / زان که شکر آرد تو را تا کوی دوست


و ... یک کلمه دیگر، اینکه فرمانبر باشی و پیرو آنکه فرمانده خوبی هاست و فرمانروای خیرهاست، همانطور که احمد بود؛ احمد خراسانی که اصالتا یزدی است و شاکری‌اش را در اولین نامه اش که از جبهه به خانوادش نوشت، سر دست گرفت و اینگونه واگویه کرد: "اگر من شهید شدم، خدا را شکر کنید و خوشحال باشید.".


و اما داستان فرمان پذیری و مطیع خدا بودنش را با این دست نوشته هایش می خوانیم؛ آن هنگام که گوشه‌ای آرام از خلوت جبهه را فضایی برای خودش و خدا یافت و سیمای رنج‌کشیده پدرش را تصویر کرد و نوشت: "تو ای پدرمهربان! صبور و شکیبا باش ... و بدان پدر در راه اسلام قدم گذاشته و به فرمان امام به جبهه حق علیه باطل رفته است و هر مسلمان وظیفه دارد به پیام امام لبیک گوید.". و این همان موضوعی است که حتی در وصیت‌نامه‌اش نیز نشان دارد و نشانه: "ای خدای بزرگ! در راه تو هیچ نیستم و سر تسلیم به درگاه تو می نهم.".

به پیش باد تو ما همچو گردیم / بدان سو که تو گردی، چون نگردیم؟
مهمترین خصوصیات اخلاقی احمد، همین دو بود که از وصیتنامه‌اش خواندیم؛ کسی که فاصله بین سالروز تولد و شهادتش، ۲۵ بهار متفاوت است؛ یعنی از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۶۱.


اما همه اول بودن این مرد به اینجا ختم نمی‌شود؛ یک ایثار نیز در کارنامه زندگی کوتاهش دارد: گذشتن از لذت زندگی مشترک، گذار از همنشینی با پدر و مادر و به ویژه گذر از پسرکی یکساله که به شیرینی و شادی خودش را در چشم و دل بابا جا کرده بوده؛ ایثاری ابراهیمی که این بار خودت به مذبح بروی و از التذاذ آسایش آسایشی آرام چشم بپوشی، فقط به خاطر مصلحتی بزرگ‌تر. و البته نگران هم باشی و این نگرانی را چه در نامه ات و چه در وصیت نامه ات به همسرت گوشزد کنی تا پسرت را متدین، مفید، نیکوروش، با شهامت و سازنده بار بیاورد.


و کلام آخر اینکه، فاصله بین رفتن تا شهادت چهل روز به درازا کشید، اما اینکه پیکر دردمندش که در عملیات بیت المقدس بر خاک پاک فکه افتاد و یک سال با آن قطعه از بهشت خدا که بر سینه صحرایی رها در ایران ماوا گرفته است، رازها گفت پنهانی، فضیلت دیگری است که خدایش خواسته بود تا در کارنامه‌اش ثبت شود، تا بدن شهید راهش پس از نشان داشتن از براده‌های سوزش آفتاب، در مزار شهیدان آرام گیرد.»

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده