«شفا یافته»
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید حمید ضیغمیقمی، ششم مهرماه 1341 در خانوادهای مستضعف در تهران دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد و بهعنوان پاسدار و فرمانده تیپ سیدالشهداء در جبهه خدمت میکرد. سرانجام او بیست و چهارم شهریور ماه 1360 بهدست منافقین کوردل در سه راه جمهوری به شهادت رسید. تربت پاکش در بهشت زهرا تهران نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
مادر شهید «حمید ضیغمیقمی» در خصوص روایت خاطرات شهید میگوید:
«شفای معجزهآسا»
«شیرخواره بود که به سبب فقر مالی خانواده و سوء تغذیه بهشدت بیمار شد. پزشکان معالج از او قطع امید کردند و حتی جواز دفن نوزاد را نیز صادر کردند ولی او پس از آنکه مادرش به حضرت فاطمه زهرا (س) متوسل شد بهشکل معجزهآسایی شفا یافت و حیاتی دوباره به دست آورد. از کودکی با اسلام و قرآن انس گرفت و در هفت سالگی میتوانست بهخوبی آیه الکرسی را از بر بخواند. تحصیلات خود را تا کلاس اول نظری ادامه داد و بعد از آن به فراگیری مکانیکی روی آور شد. از همان دوران آثار از خود گذشتگی در وی مشهود بود بهطوریکه کرایه ماشینی که از پدرش میگرفت را فرد مستحق میداد و خودش راه طولانی را پیاده طی میکرد.
با شروع انقلاب اسلامی به حرکت توفنده امت مسلمان پیوست و در اکثر راهپیمائیها و تظاهرات شرکت میکرد و میگفت: سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن." روزهای پر شور 21و22 بهمن را یکسره در مبارزه گذراند، بهطوریکه خانوادهاش گمان بردند، شهید شدهاست.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از بدو تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی به این نهاد مردمی پیوست و به حرمت از دستاوردهای انقلاب و خون شهیدان پرداخت و سپس به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و در پادگان ولیعصر به خدمت مشغول شد.
«همرزمی با چمران»
او در دوران خدمت در سپاه پاسداران ماموریتهای مختلفی در مبارزه با ضدانقلاب پذیرفت و از جمله مدتی را در گنبد و سپس شهرهای مختلف کردستان مانند پاوه، مریوان و سنندج انجام وظیفه کرد و در کنار شهید چمران به مبارزه با دارو دستههای وابسته به شرق و غرب پرداخت.
پس از چندی به ماموریت حفاظت از گمرک خرمشهر اعزام شد که با آغاز جنگ تحمیلی همزمان شد و وی در این صحنه نیز به سهم خود به مبارزه با متجاوزین بعثی اقدام کرد. سپس به تهران بازگشت و در پادگان ولیعصر به خدمت ادامه داد و دوباره به خرمشهر بازگشت تا دین خود را در دفاع از کیان اسلام ادا نماید. پس از پایان دوره ماموریت مجددا به تهران بازگشت و با صداقت تمام مسئولیتهای حساسی را بر عهده گرفت.
«شهادتنامه»
شهید ضیغمی قمی به این دنیا دلبستگی نداشت و میگفت: " میخواهم خانهای در آن سرا مهیا کنم. روز 24 شهریور پس از نماز صبح حالتی دیگر یافتهبود. و به همرزمانش در پادگان گفت:" بهمن تبریک بگوئید،من امروز شهید خواهم شد."
بعد از ظهر همان روز حمید به اتفاق چند نفر از یارانش برای خنثی کردن توطئه منافقین که در خیابان ولیعصر(عج) دست به اغتشاش و آتش زدن اتومبیلها و کشتار امت حزب الله زده بودند از پادگان خارج میشود و در یک رویارویی نابرابر هدف گلوله منافقین قرار میگیرد و آرمان نهائیاش تحقق میپذیرد.
حمید نوزده سال بیشتر نداشت و از 16 سالگی تمام زندگی خود را
وقف اسلام و انقلاب اسلامی کرده بود. اینان هستند جوانانی که کاخهای ظلم و ستم زورمندان استکبار
جهانی را به لرزه در آوردهاند و حماسه هایی غیرقابل توصیف در جبهههای نبرد حق
علیه باطل آفریدهاند. شهادت خونبار حمید، نوگل دیگری را پرپر کرد و درفش گلگون
اسلام را جلایی دیگر بخشید تا در اوج قلههای پیروزی به اهتراز درآید.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري