یک قطعه شعر ماندگار درباره شهادت
نوید شاهد البرز؛ شهید «نبی اله فلاح نژاد» از روستای شهید پرور «خور» ساوجبلاغ در سال 1344، در یک خانواده مذهبی و مسلمان چشم به جهان گشود. وی ازهمان دوران کودکی فردی محبوب و دوستداشتنی بود دوران کودکی را در محیط خانواده صمیمی و زحمتکش سپری نمود و فداکاری و ایثار را از والدین خود در این دوران آموخت تا در دوران کوتاه عمر خود آن را در میدانهای جنگ بیازماید.
بعد از دوران کودکی در همان روستا مشغول به تحصیل نمود مقطع ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید. پدرش فردی مومن و فعال بود و ازطریق کشاورزی و دامداری جز مخارج زندگی را برای اعضای خانواده تامین می نمود تا از هرحیث در رفاه نسبی و آبرومندانه زندگی بنمایند.
او چون به سن نوجوانی رسید جهت کمک به هزینه زندگی وارد بازار کار شد و در کارخانجات «فخرایران» استخدام و مشغول به کار شد و به شکل شبانه روزی نیز ادامه تحصیل مشغول شد تا با جهل و نادانی که بزرگترین دشمن انسان محسوب می شود، نیز مبارزه کند.
او با
جدیت دوران راهنمایی را نیز به اتمام رسانید. دراین موقع جنگ تحمیلی به اوج شدت
خود رسیده بود ولی ایشان بهعلت کمی سن نمی توانست عازم جبهه شود تا اینکه در
اواخر فروردین 1361، داوطلبانه و بدون اطلاع خانواده عازم جبهه شد و در عملیات بیتالمقدس شرکت نمود و در همین منطقه اهواز خرمشهر عاشقانه بهسوی معبودش پرواز نمود. تربت پاکش در گلزار شهدای خور نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
شعری از «نبی اله فلاح نژاد» را در ادامه مطلب بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
متن شعر زیر از شهید نبیاله فلاحنژاد که در روز اعزام به جبهه می گوید.
نمی خواهم به ناکامی در این بستر بمیرم
که میخواهم میان سنگر اسلام بمیرم
دلم این راه راست را کرده عادت
که راهی نیست جز راه شهادت
به مادر، خواهرم ،خویشان بگوئید
که جان دادن برای خاک، آسان است
من شیرین و من فرهاد دورم
به خون رنگین نمودم زندگانی
جوانی را به درگاه حق سپردم
بدانید زنده ام هرگز نمردم
والسلام
«نبیاله فلاح نژاد»
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری