در سالروز شهادت منتشر می شود؛
وی به مدت يك ماه در كردستان اقامت نمود و با دشمنان انقلاب و اسلام مبارزه كرد و بعد از مدتي كه برگشت دوباره به مدت دوباره جبهه اعزام شد و در آزادي خرمشهر شركت نمود.
گذری بر حیات طیبه شهید کربلای چهار

نوید شاهد البرز؛ «شهيد ذبيح اله سلگي» که نام پدرش «مؤمن علي» به سال 1331، در نهاوند ديده به جهان گشود. وي دوران تحصيلي خود يعني دوره ابتدايي را در همان روستا به پايان رسانيد. وي همان طور كه مشغول تحصيل بود در كارهاي كشاورزي، دامداري و نجاري كه شغل پدرش بود، كمك مي كرد.

او در تاريخ دوم فروردین ماه 1353، تصميم به ازدواج گرفت و حاصل و ثمره اين زندگي مشترك چهار فرزند است. وی فعاليت هاي سياسي خود را بر عليه رژيم منحوس پهلوي در جهت رشد و شكوفايي فكري طبقات ستمديده مردم به طور عملی آغاز كرد يعني زماني كه در روستا زندگي مي كردند. اوايل انقلاب يعني سال 57، هر كسي به طريقي براي شكوفايي انقلاب كوشش مي نمود و شهيد هم در همين سال ها بود كه به علت پخش اعلاميه هاي حضرت امام هميشه تحت تعقيب ساواك بود. ايشان به علت علاقه اي كه به سپاه داشت به عضويت سپاه پاسداران در آمد و مسئولیت او در اين لباس و نهاد مقدس سنگين و سنگين تر شد تا اينكه مسئله كردستان به وقوع پيوست و اين شهيد نتوانست خود را از اين امر مهم دور كند بنابراين به كردستان اعزام شد و در همين زمان بود كه جنگ تحميلي عراق عليه ايران اسلامي شروع شد. وی به مدت يك ماه در كردستان اقامت نمود و با دشمنان انقلاب و اسلام مبارزه كرد و بعد از مدتي كه برگشت دوباره به مدت دوباره جبهه اعزام شد و در آزادي خرمشهر شركت نمود. بعد از مدتي كه از جبهه برگشت دوباره به مدت شش ماه جهت بازسازي شوش به آنجا اعزام شد و بعد از بازسازي آن بعد از مدتي كه از جبهه بازگشت براي بار آخر با اصرار زياد كه داشت به سوي جبهه شتافت و مدت ده روز بود كه به جبهه رفته بود كه در عمليات «كربلاي چهار» شركت نمود و رشادت ها و حماسه هاي فراواني از خود نشان داد در ششم دی ماه 1365، به ديدار معشوق شتافت. تربت پاکش در بهشت سادات نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

به نقل از خانواده شهید؛

خاطره جالبي كه از دوران زندگي او دارم اين است كه در آن زمان در روستا براي شاه ملعون جشن ها و برنامه هايي برپا مي كردند و همه مردم جمع مي شدند و رقص و پايكوبي مي كردند. در روستاهاي ما هم به همين مناسبت مراسم برپا مي كردند و معلمي كه به ايشان درس مي داد چه قدر به او اصرار كرد در اين جشن شركت كند ولي با مخالفت ايشان مواجه شد و بالاخره موفق نشد كه وي را قانع كند كه در اين جشن شركت كند.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده