مادر عزیزم هيچگاه به خاطر من قطره‌اي اشك از چشمانت جاري نشود كه اين همانا شاد كردن اسلام عزيز است..
نوید شاهد از کرج : بهمن احمدي در سال 1341 درخانواده اي مذهبي ومتدين در شهرستان كرج ديده به جهان گشود دوران كودكي را در آغوش پرمهر و محبت خانواده سپري كرد تا اينكه به سن هفت سالگي رسيد وبراي كسب علم و دانش وارد مدرسه شد و شروع به تحصيل كرد دوره هاي تحصيل را يكي پس از ديگري با موفقيت به اتمام رسانيد تا اينكه موفق به اخذ ديپلم در رشته تجربي گرديد در جريانات انقلاب اسلامي بسيار فعاليت مي كرد وبه مبارزه با مزدوران رژيم مي پرداخت بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هم مدتي در بسيج به فعاليت پرداخت وتمام فنون آموزش نظامي را فراگفت بعد از آن به خدمت مقدي سربازي فرا خوانده شد وبه دفاع از ارزشها و آرمانهاي مقدس اسلامي مشغول شد در پي شروع جنگ تحميلي چندين بار به جبهه ها اعزام شد وبه مقابله با صدام و صداميان پرداخت تا اينكه سرانجام در تاريخ پنجم مهر ماه سال 60 در منطقه جنوب كشور پس از مدتها ايثار و شجاعت به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پيكر مطهرش درگلزار شهداي كمال آباد به خاك سپرده شد.
«اگر بايد بميرم بگذار شكوهمندانه بميرم » / کلام شهید بهمن احمدی
سیری در کلام شهید

سخن را با نام خداي شهيدان آغاز مي‌كنم . اول از هر چيز خدمت پدر عزيزم سلام عرض مي‌كنم و از خداوند متعال سعادت و خوشبختي شما را خواهانم .من افتخار مي‌كنم كه همچون شما پدري دارم .پدرجان زماني كه حسين (ع) به نبرد با كافران برآمد كه فقط 72 يار داشت و با اين 72 تن به نبرد با كافران پرداخت و براي هميشه اسلام عزيز را پايدار نمود ومن هم اكنون اين افتخار بزرگ را پيدا نكردم كه همچون ياران حسين در نبر حق عليه باطل در ارتش حسين زمان خود خميني بزرگ كه هميشه روح و جسم من بوده است با كافران به نبرد بپردازم و تو اي پدر بايد افتخار كني كه يكي از فرزندان خود را براي جاويدان ماندن اسلام عزيز نثار كردي و بدان تا زماني كه ما زنده هستيم نخواهيم گذاشت كه كوچكترين خدشه‌اي به اسلام عزيز وارد شود و تا آخرين نفس خميني كبير را ياري خواهيم كرد.

«اگر بايد بميرم بگذار شكوهمندانه بميرم » / کلام شهید بهمن احمدی

مادر عزيز سلام، چند كلامي هم با تو مادر عزيز سخن دارم. تويي كه هميشه راهنماي من بودي . هيچگاه تو را فراموش نخواهم كرد و فقط از شما مي‌خواهم كه همچون زينب‌وار كوه مقاومت و ايثار باشي و تمام برادران من را همچون حسين(ع) به بار بياوري تا روزي كه احتياج شد آنها را در راه اسلام عزيز قرباني كني و هيچگاه به خاطر من قطره‌اي اشك از چشمانت جاري نشود كه اين همانا شاد كردن اسلام عزيز است.

و شما اي برادران و خواهران عزيزم از شما مي‌خواهم كه تا زنده هستيد راه خميني كبير را كه همان راه الله است ، ادامه دهيد و تا آخرين قطره خون از اين راه مقدس دفاع كنيد .

و ضمناً در پايان سخنانم ازتمام دوستان و آشنايان مي‌خواهم كه اگر اشتباهي از من سر زده‌است مرا ببخشيد و همگي شما را به خداي بزرگ مي‌سپارم .

((( اگر بايد بميرم بگذار شكوهمندانه بميرم )))

از كربلاي آبادان 

تاريخ تولد ــ روز شهادت

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده