شهیدی که شهادت به او الهام شد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ در سال ۱۳۳۵ در خانواده عباسعلی طالبی فرزندی متولد شد که وی را «داوود» نامیدند. داود به همراه والدین در روستای نصرت اباد زندگی میکرد و در کودکی دچار سوختگی شد و به بیمارستان منتقل شد چند روزی در بیمارستان بستری شد.
داوود به هفت سالگی که رسید، چون در روستای نصرت آباد از توابع ساوجبلاغ مدرسه وجود نداشت. او برای کسب علم به روستای محمدآباد پیاده رفت و امد میکرد. تحصیلات راهنمایی را نیز با همان مشقات به پایان رساند.
مدرسه که تابستان تعطیل میشد. او به کارهای مختلف از قبیل کارگری کشاورزی میپرداخت تا مخارج سال بعد را تامین نماید. از لحاظ اقتصادی وضعیت خانواده چندان رضایتبخش نبود. به همین علت بعد از اتمام تحصیلات راهنمایی مشغول کار شد. مدت دو سال در اصفهان کمک راننده پدر بود تا این که موعد خدمت سربازی رسید. در پادگان عجبشیر خدمت اموزشی را طی کرد. او به پادگان مراغه قسمت گردان رزمی مهندسی منتقل شد. خدمت سربازی خاتمه یافت سپس مدتی در پادگان گردان مسئول ترانسپورت انجا بود و در همین زمان هم ازدواج کرد. ۴ ماه بعد از ازدواج جنگ تحمیلی ایران و عراق شروع شد.
با شروع جنگ مشمولان و منقضی ۱۳۵۶ دوباره به خدمت سربازی فرا خوانده شدند. او هم با کمال میل با جمعی از برادران به زیارت امام خمینی(ره) مشرف شد و از آنجا به اسلام اباد غرب اعزام شد و بعد از چندین ماه به مرخصی آمد. آن هم به مدت ۲ روز، ولی بیشتر از ۱ روز مرخصی نماندند و گفتند: باید بروم تا برادران دیگر هم بتوانند به مرخصی بیایند. او را تا قزوین همراهی کردیم و گویا شهادت برایش الهام شده بود. چندین مرتبه از ما خداحافظی کرد و برگشت و با نگاه حسرتآلود جدا شد. بعد از مدتی خبر رسید که او شهید شده است. به همراه چند تن از بستگان به پادگان اسلام اباد غرب گردان ۲۱۱ رفتیم. فرمانده گروهان علت عدم تخلیه را شرایط نامساعد جبهه اعلام کرد.
سرانجام بعد از ۱۸ ماه که از شهادتش گذشته بود پیکر مطهرش برای دیدار خانواده و فرزند خردسال وی به زادگاهش در احمد اباد کاشانی اوردند تا در کنار شهدای دیگر این روستا تسلیبخش خاطر بازماندگان و پایداری نظام مقدس ایران باشد.
خانواده وی در خصوص ویژگیهای اخلاقی او میگویند: «او در اجرای مراسم مذهبی دارای عقیده استوار بود و در شبهای احیا و تولد معصومین همیشه فعال بود. به همه احترام میگذاشتند و کلیه کسانی هم که اورا میشناختند به او احترام قائل بودند. همیشه به فکر آینده بود موقعی که درس میخواندند تابستان مشغول به کار میشدند تا هزینه سال تحصیلی خود را تامین نماید و از این لحاظ متکی به خود باشند و پدر و مادر در مضیقه قرار ندهند.»
همچنین از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی وی بیان میکنند:
«به طور کلی با رژیم ستم شاهی مخالف بودند و به هر طریقی این مخالفت را اعلام میکرد.»
انتهای پیام/