«حبیب انقلاب»
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «علیاکبر جرّهای»، چهاردهم ارديبهشت ۱۲۸۶، در محله شريفآباد شهرستان اردكان به دنيا آمد. پدرش علیرضا كشاورزی میكرد و مادرش ســكينه نام داشــت. خواندن و نوشتن نمیدانســت. او نيز كشاورز بود. ســال ۱۳۱۵ ازدواج كرد و صاحب شــش پسر و يك دختر شــد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم ارديبهشت ۱۳۶۶، با سمت تداركاتچی در بيمارستان شهيدبهشتی سرپلذهاب بر اثر ايســت قلبی به شهادت رســيد. پيكر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاك سپردند.
متن وصیتنامه شهید «علی اکبر جرهایشریف آباد» است.
«بـه هشتادسـالگی کـه برسـی، تـازه اگـر سـالم باشـی، دَم و نبـض و قلبـت خـوب بزنـد و جریـان داشـته باشـد و چهـار سـتون بدنـت قـرص باشـد و محکـم، خیلـی همّـت کنـی، فاصله بیـن مسـجد و خانهات یـا پـارک سـرِ کوِچـه تـا حیـاط منزلـت را گـز کنـی؛ امّـا دور شـدن از زندگـی و زن و فرزنـد و بسـتن کولهبـار سـفر؟ رفتـن بـه کـوه و کمـر یـا بیابـانِ پرُخطـر؟ و ایسـتادن در میانه معرکههـای پـُر از شَـرَر، کار پیرمـردان نیسـت، کار جوانـان اسـت؛ امّـا بودنـد جوانانـی از نسـلِ قدیـم کـه قلبشـان، خونشـان و خُلقشـان در نهایـت طـراوت و شـادابی مییزد، میچرخیــد و خــوش بــود؛ و محاسنشــان چــون رنــگِ قلــب انســانهای مؤمــن، سفیدِســفید؛ آنچنـان کـه حـاج علی اکبـر؛ بسـیجی پاکباختـه و پدربـزرگِ همه رزمندگانـیِ کـه از اردکان یـزد بـه جبهـه میرفتنـد؛ بـا رویـیگشـاده و زبانـی بـاز بـرای راز و نیـاز و نمـاز اوّل وقـت، کـه گاه مؤذّنشـان بـود و گاه پیشنمازشـان و نیـز حدیثگـو و روایتخـوان و نوازشـگرِ روح و جـان و روان آنـان. گفـت بـه جبهـه میروم تـا حتـّی اگـر شـده در آشـپزخانه یـا بـه آوردن جرعه آبـی بـرای رزمنـدگان، خدمـت کنـم.
حاجـی سـراپا اخـلاص بـود و همـان مبلـغ مختصـری را کـه بابـت حضـورش در جبهـه بـه وی میدادنـد، هدیـه میکـرد بـه جوانـان رزمنـده؛ و کلام آخـر اینکـه، در برابـر خـدا، آن یگانـه بی همتــا کــه بــود و نبــود و همــه چیــزش را از آنِ او میدانســت، هیــچ گاه خــودش را ندیـد و تمـام حرفـش در ایـن یـک کلمـه خلاصـه میشـد کـه: «همیشـه و در همه حـال بایـد بـه یـاد خـدا بـود.».
انتهای پیام/