فعال فرهنگی که در والفجر چهار شهید شد
به گزارش نوید شاهد البرز؛ «شهید حسن نیاسری» در سومین روز فروردین ۱۳۴۰ در خانوادهای مذهبی و متعهد و درد کشیده در تهران متولد شد. پایبندی خانواده او به اسلام و ولایت فقیه و اصرار آنها به آموختن مکتب اسلام موجب شد که از همان کودکی عشق به خدا و خاندان عصمت در جان و قلب حسن ریشه بدواند و دوران کودکی را در آغوش گرم خانواده تا ۶ سالگی را پشت سر نهاد و در این دوران پدرشهید با زحمتهای فراوان با شغل نجاری با اره کشیدن و با چکش زدن او را بزرگ کرد.
وی در ۶ سالگی برای تحصیل به مدرسه ۱۷ شهریور تهران (شهباز جنوبی سابق) ثبت نام کرد. دوران ابتدایی را با نمرههای عالی قبولی خود را گرفت سپس به تحصیل خود ادامه و دوره راهنمایی تحصیلی را هم به پایان رسانید. در رابطه تحصیلات چنین میگوید: "مادر عزیزم تمام زحمتهایی را که برایم تحمل کردی در جلوی چشمانم است، چندین ساعت دنبال کار مدرسه ما بودی. چه شبها که نخوابیدی و هر وقت چیزی اراده کردیم سریع آماده میکردی. مادر نمونه بودی.
او پش از سپری شدن دوره راهنمایی به دبیرستان راه یافت و در تهران ادامه تحصیل داده و در دنیا مادر نمونه بودی و پس از سپری شدن دوره راهنمایی به دبیرستان راه یافت و در تهران ادامه تحصیل داده و در سال ۱۳۵۷ در کنار خانواده اش به مرد آباد کرج عزیمت کردند و آخرین سال تحصیلی در اوج گیری انقلاب اسلامی موفق به اخذ دیپلم در رشته اقتصاد از دبیرستان فارابی شهرستان کرج شد و در دوران انقلاب فعالیت چشم گیری در منطقه مسکونی خود بر علیه رژیم شاه خائن آغاز کرد و در همان سال با افراد حزب الله منطقه برای حفظ و پاسداری از دستاوردهای فرهنگی و سیاسی انقلاب و به منظور جلوگیری از تحقق توطئههای بیگانه همراه عدهای از یاران و برادران خویش موفق به تشکیل انجمن اسلامی در منطقه مرد آباد شد.
حسن نیاسری خود مسئولیت واحد فرهنگی انجمن اسلامی را به عهده گرفت و خدمات شایانی در این زمینه انجام داد که در این رابطه با رشد افکار امت حزب اله و همچنین شناساندن اسلام عزیز به تشنگان آن که سالهای سال بر اثر ظلم و ستم شاهی به خواب غفلت فرو رفته بودن اسلام را دوباره در منطقه زنده و جوانان را به سوی احکام اسلام ارشاد کرد.
پس از بدو تاسیس سپاه پاسداران به عضویت رسمی در آمده و فعالیت از آن پس در این نهاد انقلابی شروع کرد و پس از گذراندن آموزشهای لازم در سپاه پاسداران به عضویت رسمی درآمده و فعالیت از آن پس در این نهاد انقلابی شروع کرد و پس از گذراندن آموزشهای لازم در سپاه برای خنثی نمودن توطئههای ضد انقلاب داخلی در منطقه کردستان برای اولین گروه اعزام به کردستان مظلوم اعزام شد.
مدت سه ماه در آن منطقه مشغول مبارزه با ضد انقلاب داخلی بود و پس از پایان ماموریت دوباره به سپاه کرج بازگشت سپس در سال ۵۹ حمله ناجوانمردانه رژیم بعث کافر به کشور اسلامی شروع شد. او با عدهای از برادران سپاه به منطقه جنوب آبادان جهت مقابله با کفر و الهاد اعزام شد.
پس از مدتی مبارزه با کفر الحاد به کرج بازگشت و سپس فعالیت خود را در قسمت روابط عمومی سپاه شروع کرد و همیشه شبانه روز در تلاش و کوشش برای اسلام بود. وقتی در طول ۲۴ ساعت به منزل میرفت پس برای سومین بار برای مبارزه با حزب بعث به جبهه غرب سر پل ذهاب اعزام شد و در این اعزام در آن منطقه در آزاد سازی بازی دراز شرکت کرده و از ناحیه پا زخمی شد و مدتی در بیمارستان بستری شد و پس از کمی بهبودی با پا زخمی دوباره به فعالیت خود ادامه داشت و در این حین که سال ۱۳۶۰ برد از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرج به عنوان مسئول بسیج ناحیه ۹ مردآباد انتخاب و فعالیت خود را آغاز کرد که حدود سه ماه به عنوان مسئول ناحیه فعالیت چشمگیری داشت و شبانه روزی به فعالیت خود ادامه میداد و در مدتی که مسئولیت بسیج را در منطقه مرد آباد داشت هماهنگ با انجمن اسلامی منطقه مربوطه خدمات شایانی را از خود ارائه داد؛ از قبیل (حضور امت حزب ا... در جبهه نبرد حق علیه باطل) و در صحنه بودن و فقط و حراست از دستاوردهای انقلاب توسط امت شهید پرور مرد اباد، انتشار نشریه و مقالات در جهت رشد و فرهنگ مردم و ... از آنجایی که او عشق به شهادت داشت و آرزو داشت که در صف رزمندگان ایثار گر قرار بگیرد.
برای چهارمین بار به جبهه جنوب کشور اعزام و در عملیات از ناحیه هر دو پایش زخمی شد به طوری که راه رفتن برایش مشکل داشت که به پشت جبهه انتقال و در بیمارستان بستری شد پس از کمی بهبودی در قسمت روابط عمومی سپاه شهریار انتخاب و در منطقه فوق مشغول خدمت شد که مدت خدمت وی در آن منطقه ۶ ماه به طور شبانه روزی بود که خدمت ارزشمندی در آن منطقه از خود به جای گذاشته است.
پس دوباره برای پنجمین بار به جبهه نور علیه ظلمت اعزام شد و با همرزمان خود همچون شهید مهدی شرع پسند سردار سپاه اسلام فرمانده تیپ سلمان فارسی کرج و فرمانده عملیات والفجر ۵ و شهید حسینعلی یاری نسب فرمانده گردان حنظله در عملیات والفجر مقدماتی در واحد روابط عمومی فعالیت خود را شروع کرد.
بعد از اتمام عملیات والفجر مقدماتی برای مرخصی به منزل خود بازگشته طبق سنت ائمه جهت تشکیل خانواده در مدت کوتاهی تن به ازدواج داد بعد از ۱۵ روز دوباره برای مبارزه با کفر جهانی عازم جبهه حق علیه باطل شد و هنگام عازم خود وصیت کرد که چنانچه پسری از اعیال او بهدنیا امد نام او را محمد حسن گذاشته و سپس برای تحصیل در حوزه علمیه قم کسب دانش نماید. او به مبارزات علیه مزدوران بعثی ادامه داد و در عملیاتهای ۱-۲-۳- والفجر شرکت فعال داشت در این عملیاتها حماسهای بزرگ آفرید پس از اتمام ماموریت به سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی کرج بازگشت و پس از مدت کوتاهی از آنجایی که روح بزرگ آن اجازه ماندن در شهر را به او نمیداد و برای رسیدن به لقاء الله لحظه شماری میکرد مجددا" برای ششمین بار به جبهه حق علیه باطل به غرب کشور اعزام شد و در عملیات والفجر چهار روابط عمومی گردان سلمان در منطقه پنجوین عراق شرکت و در این عملیات در تاریخ ۲۰ بیستم آبان ۱۳۶۲ به ارزوی دیرینه خود یعنی شهادت دست یافت پس از یک هفته جسم مطهر او را به پشت جبهه منتقل کردند و در کنار برادر شهیدش حسین نیاسری در گلزار شهیدان بهشت زهرا در قطعه ۲۸ به خاک سپردند. بعد از شهادتش فرزندی از او در تاریخ دوم دیماه ۱۳۶۲ چشم به جهان گشود و طبق خواستههای پدر شهیدش نتوانست به حیات دنیوی خود ادامه داده و در تاریخ چهاردهم دی ماه 1362 درست دوازده روز بعد از تولد دنیای فانی را وداع گفت.
انتهای پیام/