سیری در خاطرات شهیدمدافع حرم عباس آسمیه؛
شهید «عباس آسمیه» از شهدای مدافع حرم است که در روایت از او آمده است: «نیمی از حقوقش را به مستمندان کمک می کرد.» از این شهید در ادامه بیشتر بخوانید.

خاطره


به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید مفقودالپیکر مدافع حرم «عباس آسمیه»  که به تازگی در تحقیق و تفحص پیکرش کشف هویت شد و چند روز پیش به وطن بازگشت در دهم تیرماه 1368 در تهران چشم به جهان گشود. وی در دفاع از حرم آل الله در بیست و یکم دی ماه 1394 درکربلای خان طومان به شهادت رسید.

 

آنچه در ادامه می‌خوانید چند پرده خاطره از این شهید گرانقدر است.

مادرشهید آسمیه می‌گوید: «عباس هیچ حرفی از سوریه با من نزد و تنها گفت: برای یک ماموریت ۴۵ روز خواهد رفت. من طاقت دوری اش را نداشتم. برای همین زمانی که ساکش را می‌برد بیرون رفتم تا خداحافظی کردن و رفتنش را نبینم. آن شب چند بار تماس گرفت وقتی متوجه حال خراب من شد، از مسئولان مربوطه اجازه گرفت و به خانه آمد. گفت: ما در هر وقت جنگ بشه و من برم توی اون جنگ حتماً شهید می‌شم چون از امام حسین(ع) خواستم بعد از شهادت من گریه نکن و هر زمان که به یاد من افتادی دلتنگ شدی به یاد علی اکبر امام حسین(ع) گریه کن.»

 

همچنین مادر این شهید بیان می‌کند: «آن شب سخت دلتنگش بودم. وقتی نیمه شب از خواب بلند شدم، متوجه شدم چراغ اتاقش روشن است ته دلم به من می‌گفت: عباس دارد وصیت نامه می نویسد. طاقت نیاوردم. جلو بروم و خلوتش به هم بزنم بعد از شهادتش یکی از نوشته‌هایش را پیدا کردم. نوشته‌اش مربوط به زمانی بود که به کربلا می رفت. در آن با جملات و کلمات واژه های زیبا خداوند را قسم داده بود تا شهادت نصیبش شود. از خدا خواسته بود اگر لیاقت شهادت را نداشت مرگش را در روزهای امام حسین(ع) قرار دهد.»



برادرشهید آسمیه نیز بیان می‌کند: «یکی از فرماندهان برادرم سرهنگ یزدانیان می‌گفت: عباس نصفی از حقوق ماهیانه را صرف امور خیریه می کرد. در واقع بخشی از حقوقش را به دو خانواده می‌داد که یکی‌شان بیمار سرطانی داشت و دیگری به بچه یتیم. او در طول ماه بیست روزش را روزه می‌گرفت و غذایی که از محل کارش به امیددادن به خانواده‌های مستمند می‌داد.

 

همچنین این برادر شهید مدافع حرم بیان می کند: «عباس در طول هفته یک برنامه منظم برای خودش داشت. شنبه ها از منبر و مجلس مسجد جامع کرج استفاده می‌کرد. یکشنبه ها به مسجد حضرت معصومه در محله ۱۳ آبان کرج می رفت. دوشنبه ها به مسجد امام حسن(ع) در دهقان ویلای کرج می رفت و از درس عرفان و تفسیر قرآن دکتر روحی که از شاگردان آیت الله بهجت بود، بهره می‌برد. سه‌شنبه‌ها با آقای عباس چهرقانی که بعدها هم‌رزمش شد در هیئتی شرکت می‌کرد که گاهی در منزل آقای چهرقانی برگزار می‌شود و گاهی در مسجد امام جعفر صادق(ع) در فاز یک شهرک اندیشه چهارشنبه‌هایش هم وقف عملیات شبانه (گشت و ایست و بازرسی) در کوهسار تهران بود که با دوستش آقای صالح خضرلو در آن شرکت می کرد. پنجشنبه ها هم در مسجد فلکه دوم فردیس دعای کمیل می‌رفت. جمعه صبح در همان مسجد دعا می‌خواند و عصر جمعه دوباره شهرک اندیشه و مسجد امام حسن(ع) می رفت.

 

انتهای پیام/ 

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
United States of America
|
۱۲:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
0
0
با سلام. پیرو انتشار خبر بازگشت پیکر مطهر شهید مدافع حرم عباس آسمیه بعد از هفت سال که افتخار همسایگی و همشهری بودن با آن شهید را در شهرستان فردیس داشتم، شعر زیر سروده شد. شادی روحش صلوات

از باغ حرم، بوی گل یاس آمد
از تربت پاک، دُرّ الماس آمد
از بام حرم کبوتر خونین بال
در قامت یک شهید، عباس آمد

حسین شادمهر - فردیس
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده