«فرماندهای باتواناییِ نظامی بالا»
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهیدحميد گلكار، فرزند اكبر و عفت، در سيام شهريورماه 1339 در تهران متولد شد. دوره ابتدايي و راهنمايي را در تهران خواند و به علت نقل مكان خانوادهاش به شهرستان كرج دوره دبيرستان را در مدرسه دهخداي كرج گذارند. از هوش و استعداد بالايي برخوردار بود. اخلاق خوبي داشت و هميشه مورد احترام اوليا و مربيان مدرسه بود. به والدينش احترام ميگذاشت. شجاع، مهربان و با شهامت بود. در تمام دوران زندگياش با صداقت زندگي ميكرد.
شخصیت انقلابی
در دوران مدرسه با دوست و همرزم خود، مهدي شرعپسند، دوست شد و با او به فعاليتهاي انقلابي ميپرداخت. همراه دوستانش به توزيع و پخش اعلاميههاي امام مي پرداخت و از آنجا كه مورد احترام مربيان مدرسه بود مانع كار وي نميشدند. در واقعه 17شهريور ماه سال 1357 در ميدان ژاله حضور داشت و از نزديك شاهد جنايات هولناك رژيم پهلوي بود. اين جمعه خونين چنان تأثيري بر وي گذاشت كه از او يك شخصيت انقلابي ساخت.
در راهپيماييها و تظاهرات شركت ميکرد. در آزادسازي مراكز نظامي و انتظامي كرج حضور داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز دست از فعاليت برنداشت و در خدمت اسلام و انقلاب بود. وی پس از پيروزي و تشكيل جهادسازندگي به اين نهاد پيوست و تلاش خود را براي كمك به مردم محروم و مستضعف آغاز کرد. با تشكيل بسيج عضو اين نهاد شد.
با شروع جنگ تحميل با عنوان بسيجي به جبهههاي حق عليه باطل شتافت و ابتدا به ايلام و گيلانغرب رفت. با رفتن به جبهه ديگر تاب ماندن در شهر را نداشت. چندين بار از شهرستان كرج تعدادي از بسيجيان را از محل پايگاههاي خود به جبهه گيلانغرب ميبرد و بعد به جبهه جنوب عزيمت كرد. در زمستان 1359 عضو رسمي سپاه كرج شد. بهدلیل تواناييهاي نظامي بالا، خيلي زود به فرماندهي گردان سلمان برگزيده شد.
شهید عملیات فتح المبین
در دوم فروردين ماه 1361 در عمليات فتحالمبين فرماندهي گردان را بر عهده داشت كه از ناحيه دست مجروح شد به دلیل اصابت گلوله تانك استخوان دستش خرد شد و هنوز بهبودي كامل بهدست نياورده بود كه دوباره به جبهه رفت. در عمليات بيتالمقدس در بيمارستان بستري شد كه به شدت ناراحت بود كه نميتوانست در اين عمليات حضور داشته باشد.
در عمليات رمضان با مسئوليت فرمانده گردان وارد عمل شد. در اين عمليات نيز از ناحيه فك و صورت آسيب ديد و استخوان فكش شكست. در اين عمليات به طور معجزهآسايي گلوله از دهانش وارد و در يك ميليمتري پشت نخاع قرار ميگيرد كه مدت سه ماه فك و دهانش بسته بود.
عاشق شهادت بود
در عمليات و الفجر مقدماتي نيز فرمانده بود كه براي بار سوم از ناحيه چشم چپ مجروح ميشود. در عمليات خيبر فرمانده تيپ حبيب بن مظاهر را به عهده داشت. در همين عمليات وقتي دو گردان از نيروهايش در محاصره دشمن بودند، با رشادت و تكنيك نيروها را از محاصره، كشته شدن و اسير شدن نجات داد و چندين تانك را هم منهدم کرد.
حميد گلكار در ششم خرداد ماه 1362 با خانم سكينه كمندي ازدواج کرد كه حاصل اين ازدواج يك دختر به نام فاطمه (متولد ششم اسفند 1362) است.
وي در انجام واجبات و ترك محرمات كوشا بود. علاقه و ارادت خاصي به اهل بيت(عليهمالسلام) داشت و در كارها به آنها توسل ميجست. كتابهاي مذهبي مطالعه ميكرد به همرزمانش كمك ميکرد. به خانوادههاي شهدا سركشي ميكرد و صله رحم به جا ميآورد. عاشق شهادت بود.
حميدرضا گلكار در تاريخ بیست و پنجم بهمن ماه 1362 به منطقه جنوب اعزام شد كه در تاريخ یازدهم اسفند ماه 1362، در عمليات خيبر در جزيره مجنوون مفقودالاثر شد. بعد از يافتن پيكر شهيد، در تاريخ بیست و دوم اسفند ماه 1371 تشييع شد و در امامزاده محمد(ع) كرج به خاك سپرده شد.
انتهای پیام/