شهید«مرتضی چرامین كیسمی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در روایتی که از جبهه به جا گذاشته است از معجزات الهی و امداد غیبی در خاطراتش گفته است که در نوید شاهد می خوانید.

چرامین

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید«مرتضی چرامین كیسمی»، فرزند غلامعلی و پروین، در سیزدهم فروردین ماه سال 1340 در شهرستان تهران متولد شد. او دوره ابتدایی را با موفقیت پشت سر نهاد. او شاگر ممتاز و ساعی بود. دوره راهنمایی را در منطقه جوادیه و دوره متوسطه را تا سوم نظری درس خواند.

اخلاق بسیار خوبی داشت. با مردم با مهربانی رفتار می‌نمود. به والدین خودش احترام می‌گذاشت. فردی متواضع و فروتن بود. در كلیه امور مذهبی شركت می‌كرد. در مجالس سوگواری امامان شركت می‌کرد و به فعالیت می‌پرداخت و افراد را هم تشویق به این امر می‌کرد.

در زمان انقلاب همگام با سایر اقشار ملت در اكثر راهپیمایی‌ها و تظاهرات شركت می‌کرد. به‌خاطر علاقه‌ای كه به انقلاب داشت و می‌خواست به انقلاب خدمت كند تا سوم نظری بیشتر درس نخواند. خانواده‌اش مانع كار او نمی‌شدند چون می‌دانستند راهی كه او می‌رود شناخته شده است. او می‌دانست كه رژیم پهلوی نابود و باطل است.

آرزوی دیدار امام را داشت

آرزوی دیدار امام را داشت. با تشكیل بسیج عضو این نهاد شد. با شروع جنگ تحمیلی دست از درس برداشت و عازم جبهه شد.چندین مرتبه به جبهه رفت و مدت ده ماه خدمت کرد. در منطقه رزمنده بود. چندین بار زخمی شد.

مرتضی چرامین در مورد عملیات مسلم بن عقیل این‌گونه نوشته است: «دو شب قبل از حمله ما مقداری از مین‌های منطقه عملیاتی را خنثی كردیم. شب عملیات كه شد. نم‌نم باران می‌بارید. رزمندگان خوشحال بودند چون می‌توانستیم پیشروی كنیم. چون در این محور عملیاتی تپه‌ای است به نام تپه 343. یك عده نیروهای عراقی -كه كماندو بودند- روی این تپه مستقر بودند. عراق این برنامه را از قبل آماده كرده بود كه اگر ایران قصد حمله داشت این نیروها با ایرانیان درگیر شوند و نگذارند نیروهای اسلام پیشروی كنند و تا آن موقع نیروهای عراقی هم آماده حمله شوند. آن شب با معجزات الهی روبه‌رو شدیم، یعنی هوا بارانی بود بعد هم مه‌آلود و ابری شد به‌طوری كه تا فاصله ده متری كسی را نمی‌شد، دید. ما بچه‌ها را از این محور رد كردیم. من و یكی دیگر از برادران به‌نام حسین سعادتی -كه بعد از عملیات شهید شد- مسئول تخریب بودیم. بچه‌ها را تا آخرین میدان مین كه قرار بود خنثی شود، آوردیم. در همین حین كه برادر سعادتی داخل میدان مین شد پایش به یك تله منور گیر كرد و مین منور روشن شد. در آن لحظه فكر كردیم اكنون عراق منطقه را آتش باران می كند.

پرواز پرستوها در میدان مین

كمی به عقب برگشتیم و از میدان مین خارج شدیم. برادر سعادتی گفت: «اگر اتفاقی بیفتد مسئول آن منم.» در همین لحظه یك عده پرستو پرواز كردند و سر و صدا به راه انداختند و بلافاصله تیراندازی قطع شد. ما دوباره داخل میدان مین رفتیم. طبق گفته اسیری كه بعد گرفتیم فهمیدیم كه عراقی‌ها فكر كرد پرستوها به سیم تله و مین خورده‌اند و آن‌ها منفجر شدند این یكی از امدادهای غیبی و عنایات الهی بود كه بر ما گذشت كه خداوند چطور فهم و شعور را از دشمن می‌گیرد و به یاری رزمندگان می‌آید.»

امداد غیبی

همچنین نقل كرده است: «در ادامه پیشروی موفق شدیم تپه را به تصرف در آوردیم و در آنجا مستقر گردیدیم. صبح بعد از عملیات قرار شد كه از همان راهی كه آمده‌ایم برگردیم و راه را باز كنیم كه اگر برنامه عقب نشینی بود برادران روی مین نروند. سپیده كه شد با یكی از برادران برای خنثی كردن مین رفتیم. وقتی به منطقه رسیدیم متوجه شدیم نمی‌شود از آن منطقه عبور كرد. به او گفتم: «شما از اینجا رفتید؟» گفت: «بله» وقتی وارد میدان شدیم دیدیم هشتاد مین به صورت تله كار گذاشته‌اند كه در پیشروی، رزمندگان با آن‌ها برخورد نكرده بودند و تازه متوجه معجزه الهی شدیم. بعد به بچه‌ها نشان دادیم كه همه آن‌ها تعجب كرده بودند و همه نماز شكر خواندند و همه گفتند: «باز ما دوباره یك امداد غیبی را در جبهه دیدیم.»

او آخرین بار از طریق بسیج سپاه كرج در تاریخ سوم اردیبهشت 1362 عازم جبهه شد. مرتضی چرامین در سی ام شهریور ماه 1362 در منطقه سومار به علت سوختگی كامل بدن به شهادت رسید. پیكر پاكش بعد از تشییع در بهشت زهرا(س) به خاك سپرده شد.

شهید در وصیت نامه خود اینگونه نوشته است: «ای پروردگار من، به من یاری فكر كردن بده و به دست‌هایم قدرت نوشتن تا بتوانم كه آنچه لایق توست با این فكر ناقص و دست‌های عاجزم بنویسم. ای خالق من، من تو را نه به خاطر بهشت و جهنم، پرستش می‌كنم، بلكه تو را برای اینكه مرا خلق کرده‌ای، پس وظیفه خود می‌دانم كه برای رضای تو كاری بكنم. من این كار را از سرورم امام حسین(ع) آموخته‌ام. ای جوانان كه حامی اسلام هستید. باید شناخت خود را مدیون این پیر جماران و حسین زمان بدانید كه توانست امثال مرا از منجلاب بیرون بیارد و صراط مستقیم را به ما نشان دهد. برادران عزیز، در كارهایتان سستی نكنید. غیبت نكنید.

پدر و مادر عزیز، افتخار كنید كه امانت خود را به خالق یكتا می‌دهید. برادران عزیز، هر كس و در هر جا هر كاری را كه می‌تواند برای اسلام و مسلمین انجام دهد و از خانواده‌ام تقاضا دارم كه راه شهیدان را تداوم بخشند.»

 

 

 

انتهای پیام/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده