نامه یک سرباز در روزهای نخست دفاع مقدس:
نوید شاهد - شهید "شعبانعلی عنبری‎محمود" از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در نامه‌اش چنین نگاشته است: «هدف من اين است اگر شهيد شوم به نهايت آرزوي خود رسيده‌ام، اگر زنده بمانم هدفم را خواهم پيمود، ما زنده باشيم و به خواهران و مادران ما در دزفول و خرمشهر تجاوز كنند.»

اگر شهید شوم به نهایت آرزوی خود رسیده‌ام

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید "شعبانعلی عنبری‎محمود" هشتم آذر ۱۳۳۹ در شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش حمزه علی و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار و وظیفه در جبهه حضور یافت. ۲۵ آذر ۱۳۵۹ در اهواز بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و پیکر وی را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.

آنچه پیش‌روی شماست نامه شهید "عنبری‌محمود" است.

به خدمت برادر ارجمندم آقاي علي شريفي برسد.

برادرجان سلام، پس از تقديم عرض سلام اميدوارم حالت خوب باشد و صحيح و سالم بوده باشي از خداوند متعال خواستارم كه وجود شما را از جميع بليات ارضي محفوظ دارد.برادر جان، عرض سلام مرا به زن داداشم توران خانم و ليلا و مهدي برسان، عرض سلام مرا به پدر و مادرمان برسان و آخرين عرض سلام مرا به آقاي افشار و به همسايه‌ها و به كاظم برسان.

برادرجان، الان كه اين نامه را برايت مي‌نويسم ساعت 9 صبح جمعه است كه قطار حركت كرده و به سمنان رسيده است. من از اين توقف كوتاه استفاده كرده و اين نامه را برايت مي‌نويسم. تيممان در تاريخ پنجم آبان 1359 از قوچان به مشهد حركت كرد. چهار روز در مشهد مانديم و گردان ما حدود 1000 نفر است. براي مأموريت به يكي از شهرهاي استان خوزستان احتمالاً اهواز و خرمشهر و یا دزفول می‌رویم و الان ما از ايستگاه قطار مشهد حركت كرديم و با همين قطار ازانديمشك خواهيم رفت و در آنجا به ما مأموريتمان را خواهندگفت و برادرساعت4 به خواهرم عذرا تلفن زدم تا ساعت 10 امروز شما به ايستگاه قطار راه آهن تهران بياييد و همديگر را در آخرين فرصت ملاقات كنيم.

زندگي آنقدر ارزش ندارد كه انسان شرف خود را به آن بفروشد

ما مي‌رويم با مزدوران عراق بجنگيم و بكشيم و يااگر خدا بخواهدكشته شويم. در راه انقلاب ميهن و اسلام، كشور متجاوز عراق با رياست صدام كافر كشور اسلامي ما را مورد تجاوز قرار داده همانطوري‌كه اطلاع داريد قسمتي از خونين شهر را در اختيار خود دارند، اما هدف من اين است اگر شهيد شوم به نهايت آرزوي خود رسيده‌ام، اگر زنده بمانم هدفم را خواهم پيمود، ما زنده باشيم و به خواهران و مادران ما در دزفول و خرمشهر تجاوز كنند.

من مرگ خونين را بر اين زندگي ننگين ترجيح مي‌دهم. به‌قول معلم بزرگ اگر بتواني به‌ميدان(جهاد) نمي‌تواني بمير(شهادت) ما بايد اين راه، راه حسين(ع) را بپيمائيم. زندگي آنقدر ارزش ندارد كه انسان شرف خود را به آن بفروشد، اگر ما در راه اسلام شهيد شويم آيندگان ما خوشبخت خواهند شد و خواهيم توانست يك كشور 100% اسلامي و آزاد و مستقل داشته باشيم. از بابت من هيچ‌گونه نگراني نداشته باشيد. اگر من در اين راه شهيد شوم شما بايد افتخار كنيد كه چنين برادر فداكاري داريد كه در راه اسلام و شماها شهيد بشود. زندگي نهايتش مرگ است. چه بهتر كه اين مرگ در جواني باشد. زياده عرضي ندارم. دست شما را از راه دور مي‌بوسم. از خداي بزرگ مي‌خواهم كه به‌شما صبر و استقامت دهد.

                                با تقديم احترام برادر جان‌فداي شعبانعلي عنبري

 

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده