روایت شهیدی که خستگی را نمیشناخت
بهگزارش نوید شاهد البرز؛ شهید "حمید معدنی" پنجم شهریور 1336در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش مولا ولی و مادرش طوبا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت و پاسدار بود. یازدهم شهریور 1360 در سرپلذهاب توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکر وی در مدتها در منطقه برجا ماندهاست.
روایتی از شهید "حمید معدنی" را با کلام خواهرش بخوانید.
شهيد "حميد معدني" به سال 1336 در دامن يك خانواده مكتبي مسلمان در يكي از محلات جنوب تهران (هفت چنار) پاي به عرصه گيتي نهاد. وي 4 سال بيش نداشت كه بهعلت گرفتاريهاي خانوادگي به شهرستان كرج نقل مكان كردند.
او در هفت سالگي پا به مدرسه گذارد و مشغول تحصيل شد ولي به علت فقر مالي خانواده اوقات بيكاري و ايام تعطيلات تابستان به كمك پدرش ميشتافت و او را در امر معاش خانواده ياري ميكرد و حتي مجبور شد در مغازه صاحبكار پدرش شبها به نگهباني بپردازد امام پس ازمدتي بهشدت مريض شد و او به جاي پدركار ميكرد و شبانه به تحصيل خود ادامه ميداد و مخارج خانواده خود را تامین کرد.
پس از مرگ پدر، برادر بزرگتر حميد مشغول بهكار و عهدهدار مخارج خانواده شد و حميد فرصتي پيدا كرد تا بيشتر مطالعه كند و در جريان اخبار و حركتهاي مبارزاتي كه از قم آغاز شدهبود و بر عليه شاه و حاكميت امپرياليسم آمريكا بود، قرار بگيرد.
وي در شروع تظاهرات و راهپيمائيها و زد و خوردهاي خياباني حضور فعال و مستمرداشت و اغلب شبها دير به خانه ميآمد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) در 22 بهمن 57 در كميته انقلاب اسلامي كرج شروع به فعاليت کرد و پس از تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت اين نهاد جوشيده از بطن صاحبان اصلي انقلاب درآمد انقلاب اسلامي كه با حركتي توفنده بنياد كفر نفاق را در هم پيچيده و قلب محرومان جهان را متوجه خود كرده بود.
افتخار مرگ در راه آزادی
آنچنان هراس و وحشت عجيبي در دل سياه استكبار جهان انداخته بود كه از هيچ توطئه ودسيسهاي براي نابودي و به سازشكشيدن انقلاب كوتاهي نكردند و از جنگ مسلحانه گنبد گرفته تا ترور شخصيتهاي فكري سياسي و جنگ در كردستان و كودتا نوژه، حمله مستقيم نظامي در صحراي طبس و بالاخره جنگ تحميلي را توسط صدام عفلقي در سرتاسر مرزهاي غربي جنوبي آغاز كردند و حتي تا پشت ديوارهاي دزفول پيش آمدند اما در هر كجا حسينيان برميخيزند و مرگ در راه آزادي را افتخار مي دانند.
از کردستان تا کربلای جنوب
شهيد حميد معدني از جمله خيل بيشمار لالهرخان بوستان حسيني بود كه به نداي ابرمرد تاريخ حسين زمان لبيك گفت. وي اولين بار در خطه مظلوم كردستان مشغول نبرد با منافقان و گروهكهاي خود فروخته بود و پس از آن پاي در كربلاي جنوب گذاشت و بهراستي خستگي و ياس نميتوانست او را از ادامه راه باز بدارد با آنكه در شهر هم ميآمد دلش خون بود و از دست همان كساني كه ديروز در لباس دوست دل علي را خون كرده بودند، رنج ميبرد كه امروز هم به روي خون شهداء راه ميروند و به پيكرهاي پاك مطهرشان نماز ميگذارند اما به وصايايشان عمل نميكند كه هيچ جبهههاي آبادان گيلانغرب و بالاخره ارتفاعات سر به فلك كشيده «بازيدراز» خاطرههاي بسيار از حماسه و مقاومت اين رزمنده لشكر اسلام در دل خود دارد. شهيد حميد معدني پس از ماهها تهذيب و تزكيه نفس و سخن گفتن با معبودش در غروب خونين یازدهم شهریور 1360 شجاعانه به شهادت رسيد.
«راوی: مهناز معدنی»
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری