مسافر جمعه سیاه
به گزارش نوید شاهد البرز؛ فاجعه جمعه خونین 17 شهریور 1357 در میدان ژاله (شهدا) تهران به نقطه
عطفی در گسترش مخالفتهای عمومی با حکومت پهلوی تبدیل شد. ظواهر امر نشان
میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند.
راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از
خیابانهای منتهی به میدان بلند شد. در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاک و خون غلطیدند. پیکر شهدای این
کشتار در قطعه 17 بهشت زهرا(س) آرام گرفته است، و اکنون مزار این شهدا سند
زنده و جاویدی از خون هایی است که در راه پیروزی انقلاب بر زمین ریخته است. در ادامه مطلب یکی از شهدای البرزی آن روز خونین را معرفی می کنیم.
شهيد «صفرعلي شوقيانابراهیمی»، يكم شهريور سال 1342
درقريه منصورآباد همدان در بخش «رزن» از پدري بهنام «برجعلي» و مادري به نام كلثوم
ديده به جهان گشود. پدر و مادر وي در آن روستا با كشاورزي و دامداري امرارمعاش ميكردند.
او در هفت سالگي نخستین گامهای اجتماعي خود را از مدرسه برداشت و تا كلاس پنجم
ابتدایی ادامه تحصيل داد.
او در دوران تحصيل در فصل تابستان كه مدارس تعطيل بود به تهران رفته و به شاگردي و کسب حرفه ميپرداخت و مدتی شاگرد آلومينيومسازي بود. بعد از آن روبروي پارك شهر شاگرد خياطي شد و شبها را نزد برادرش كه او نيز مستاجر بود، اسكان داشت و خياطي را تا حدودي ياد گرفتهبود و کمکم با همراهی و مهرباني و دلگرمي، برادرش، استادکاری ماهر میشد و برادر دوري والدين و ديگر اعضاء خانواده را برای او جبران ميكرد تا اينكه در روز جمعه هفدهم شهريور سال 57 در ميدان ژاله سابق (ميدان شهدا فعلي ) كه در تاريخ انقلاب اسلامي ايران این روز به جمعه خونين يا جمعه سياه معروف شده است، برادران و خواهران مسلمان انقلابي به فرمان امام خميني (ره) براي نشان دادن انزجار خود از دستگاه فرعوني شاه خائن به خيابان آمده بودند كه مزدوران رژيم شاه با آنها درگيري شدند و به سمت آنها تیراندازی کردند و دهها نفر را شهيد و هزاران نفر را مجروح كردند.
در آن روز او براي ياري مجروحين از منزل بيرون آمده بود كه جلوی درب منزل مورد اصابت گلوله شاهپرستان قرار گرفت و به شهادت رسید. تربت پاکش در بهشت زهرای تهران نمادی از ظلمستیزی و آزادیخواهی ست.
خانواده شهید «صفرعلی شوقیان» میگویند:
تير به پهلو او خورده
بود و ميتوانست نجات يابد ولي نیروهای ساواك براي پوشاندن خيانتشان او را
زنده به داخل ماشين انداخته و به سردخانه منتقل كردند كه با انباشتهشدن شهدا روي
هم و خونريزي زیاد كه چند ساعت بهطول
انجاميده است به خيل مسافرين آل ا... پيوست.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري