نگاهی بهحیاتِ طیبه شهید «علیرضا یکهفلاح»
نوید شاهد البرز؛ علیرضا یکهفلاح در شانزدهم فروردین ماه سال 1348، در خانوادهای از طبقه متوسط و مذهبی متولد شد که در این سالها حکومت ظالمانه شاه زندگی را بهکام همگان تلخ کردهبود. او از ابتدای ورود به مدرسه، با این که 7 سال بیشتر نداشت، مخالفت خود را با شاه و نظام شاهی نشانداد و بهطوری که در هرجا تصویری یا عکسی از شاه پیدا میکرد، بلافاصله پاره میکرد. وی 9 ساله بود که انقلاب اسلامی ایران، به پیروزی رسید و در آن زمان شادی و خوشحالی را بهوضوح می توانستیم، در چهره او ببینیم پس از تشکیل بسیج در روستا بهعنوان یک عضو فعال در این پایگاه مهم شرکت میکرد و حتی بیشتر اوقات و شب ها را برای علاقه شدید انقلاب و امام خمینی (ره )، در این پایگاه بهسر میبرد.
وی پس
از چند سال عضویت در بسیج، برای این که حضور در جبهه را وظیفه خود میدانست؛ سعی کرد به جبهه اعزام شود اما بهدلیل
کمی سن موفق نشد و بالاخره بهدلیل شور و شوق حضور در جبهه تاریخ تولد
خود را در شناسنامه دستکاری کرده و چند سال بهسن خود افزود و از این طریق موفق شد بهجبهه
اعزام شود.
او سه بار بهجبهه اعزام شد؛ آخرینبار با عشق و علاقه فراوان به امام (ره) پس از گذراندن امتحانات خرداد ماه سال 1367، بهجبهه رفت و در نهایت در اول مردادماه همان سال، در یکی از پاتکهای دشمن که به مرحله اجرا درآمد پس از دلاوریهای فراوان به شهادت رسید. تربت پاکش در گلزار شهدای قارپوزآباد نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.
شعری از شهید به نقل از خانواده؛
میتوان او را در دوران زندگی کوتاه اما پرثمر خود، یکی از منتظران واقعی امام زمان (عج) دانست چرا که در مفارقت امام زمان (عج) اینطور میگوید:
خستهگان عشق را ایام درمان خواهدآمد
غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهدآمد
آنقدر از کردگار خویشتن امیدوارم
که شفابخش دل امیدواران خواهدآمد
پیام شهید:
برادران بسیجی سعی کنید؛ اختلاف سلیقهها را کنار بگذارید. مواظب باشید؛ ناخودآگاه سرتان بهمسائل جزیی گرم نشود و از انقلاب و امام دور نشوید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری