فردا به شهادت میرسم
نوید شاهد البرز؛ شهيد «اسماعيل
مهراني» در بیست و سوم اردیبهشت سال 1339، در شهر تهران متولد شد. دوران تحصيلي را در شهر تهران آغاز کرد.
دوران ابتدايي را در مدرسه عاصمي پشت سر گذاشت و دوره راهنمايي را در همان محل در
مدرسه دكتر هوشيار واقع در خيابان آزادي تهران با موفقيت سپري كرد. با شروع انقلاب
اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره)، اسماعيل فعاليت سياسي خود را آغاز کرد و به
دليل نزديك بودن ما به دانشگاه تهران او همیشه در دانشگاه بود و به محض كوچكترين
عكسالعمل انقلابي از مردم دستهاي به راه ميانداخت و شروع به راهپيمايي ميكردند و
به طرف پارك دانشجو می رفتند كه كمكم اين دسته كوچك به يك دسته راهپيمايي عظيم تبديل شد و چندين بار توسط مأموران رژيم پهلوي تحت تعقيب واقع شده بود. دوره متوسط را در
هنرستان فني در رشته راه و ساختمان با موفقيت به پايان رسانيد.
بعد از پيروزي انقلاب
اسماعيل عضو بسيج شد زماني كه امام اعلام كرد كه خرمشهر در خطر است و اعلام تشكيل
ارتش 20 ميليوني را دارد. اسماعيل نزد پدرش رفت تا اجازه بگيرد كه به جبهه برود.
پدرش گفت: شما درس ميخواني و به من قول دادي كه وارد دانشگاه بشوي. در جواب به
پدرش ميگويد: پدر جان! الان كه وقت رفتن به دانشگاه نيست فعلاً اسلام و ايران در
خطر است. ما اول بايد دشمن را از كشور خود بيرون كنيم. مادرش ديد كه او خيلي اصرار
دارد شب با پدرش صحبت كرد و رضايتنامه را از او گرفت. صبح كه اسماعيل بيدار
شد و رضايتنامه را ديد شتابان عازم منطقه شد كه به مدت دو ماه در جبهه بود تا
اينكه در تاريخ هفدهم اردیبهشت 1361، در عمليات بيتالمقدس مقدماتي شركت داشت. بعد
از پيروزي به مرخصي آمده كه بار بعد در «عمليات فتحالمبين» در قله «رقابيه» در شانزدهم
ارديبهشت سال 61، به شهادت رسید. تربت پاکش در بهشت زهرا تهران میعادگاه عاشقان و
عارفان پاکباخته است.
به نقل از همرزمش؛
در روز شانزدهم ارديبهشت يك روز قبل از شهادتش وصيتنامه خود را نوشت و غسل شهادت كرد و به ما سفارش كرد كه به خانواده من دلداري بدهيد كه من فردا به شهادت ميرسم با همه خداحافظي كرد و حلاليت طلبيد، فرداي آن روز در هفدهم ارديبهشت به شهادت رسيد.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری