مادر شهید مدافع حرم «سید علی‌اصغر شنایی»
نرگس شنایی گفت: «اگر الان پسرم را ببینم، به او می‌گویم: خوشا به حالت که در راه اسلام به شهادت رسیدی. ای کاش شهادت قسمت من می‌شد و من هم می‌توانستم در این راه جانم را فدا کنم. افتخار می‌کنم به او که در راه اسلام و قرآن به شهادت رسید.»

«نرگس شنایی» مادر شهید مدافع حرم سید علی‌اصغر شنایی در گفتگو با نوید شاهد سمنان گفت: سید علی‌اصغر تقریبا دو ماه پس از شروع دفاع مقدس به دنیا آمد. در کودکی، نوجوانی و جوانی بیشتر اوقات خود را در مسجد می‌گذراند و به پدر در شغل دامداری کمک می‌کرد. اوایل جنگ تحمیلی ما جهت دعا برای رزمندگان اسلام به مسجد می‌رفتیم. وقتی که علی‌اصغر شش ماهه بود، او را به مسجد بردم و موقع دعای توسل وقتی همه درحال مناجات بودند و می‌گفتند: «یا وجیها عندالله» او هم با لهجه شیرین کودکی‌اش این قسمت دعا را بلند تکرار می‌کرد. همه به لهجه او که نمی‌توانست درست بیان کند، می‌خندیدند.

ای کاش شهادت در راه اسلام قسمت من می‌شد

اخلاق خوبی داشت، ساده و بی‌آلایش بود. به پدر و مادرش خیلی احترام می‌گذاشت. هیچ‌گاه به پدر و مادرش جواب سربالا نداد و من به یاد ندارم که از دهانش حرف زشتی بیرون آمده باشد. همه‌اش دنبال کاری بود که ما را خوشحال کند؛ هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد تا ما خوشحال شویم، آرزوی قلبی‌اش این بود که والدینش از او راضی باشند. واقعاً خیلی آرام و ساکت بود و از این دنیا هیچ‌چیز نمی‌خواست. هیچ‌وقت خواسه‌هایش را به پدرش نمی‌گفت و اگر درخواستی داشت یا چیزی می‌خواست به من می‌گفت و من به پدرش می‌گفتم. می‌گفت: «خجالت می‌کشم از پدرم چیزی بخواهم.»

نامش را از طفل شیرخواره سیدالشهدا گرفتیم

مادر شهید شنایی در ادامه گفت: چهار تا فرزند داشتم، دو تا پسر و دو تا دختر که علی‌اصغر فرزند ارشدمان بود. سید علی‌اصغر غروب عاشورا به دنیا آمد و نامش را از طفل شیرخواره سیدالشهدا گرفتیم و علی‌اصغر گذاشتیم. روز عروسی‌اش هم ولادت حضرت علی‌اکبر بود. اهل نماز شب بود. به قرض‌الحسنه اعتقاد خاصی داشت و قسمتی از حقوقش را به دیگران قرض می‌داد و می‌گفت ثواب دارد. خیلی مقید به خمس مالش بود و سر موقع پرداخت می‌کرد. در ماه محرم در دسته‌های عزاداری زنجیر و سینه می‌زد. الان نیز شال و زنجیرش هنوز به یادگار در خانه‌مان است. قبل از اینکه وارد سپاه شود ما همیشه وفات حضرت زینب (س) نذری می‌دادیم. علی‌اصغر تمام امور این مراسم را انجام می‌داد. پرچم حضرت زینب(س) را به خانه آورده و نصب کرده بود. من و پدرش همیشه دست روی این پرچم می‌کشیدیم و گریه می‌کردیم و همیشه حضرت زینب(س) را برای خودمان می‌دانستیم. سال آخری که در کنار ما بود گفت: «برای نذری امسال در کنارتان نیستم و باید به ماموریت بروم.»

همیشه از شهادت و آخرت صحبت می‌کرد

این مادر شهید درخصوص نحوه زندگی فرزندش تصریح کرد: روزی به تهران و به خانه سید علی‌اصغر رفتیم. همسرش به ما گفت: «اگر سید علی‌اصغر قبول کند، می‌خواهم فرش‌های خانه را عوض کنم چون خیلی کهنه شده‌اند.» ما رفتیم و چند مدل فرش دیدیم و انتخاب کردیم، به خانه آمدیم تا موضوع را با ایشان در میان بگذاریم. وقتی موضوع را به ایشان گفتیم، موافقت نکرد و گفت: «وقتی خانه رهبر انقلاب را دیدم و متوجه شدم ایشان چقدر ساده و بی‌آلایش زندگی می‌کند، ما نیز باید این طور زندگی کنیم و ایشان را الگوی خود قرار دهیم، اگر این فرش‌ها را عوض کنیم، اسراف کرده‌ایم.» همیشه عکس شهدا، تابوت شهدا و اسرا را می‌کشید، خطاطی می‌کرد که هنوز به یادگار نزد ما است. می‌گفت: «اگر من نتوانم در این دنیا شهید شوم، به دنیا آمدنم بیهوده بوده است. وقتی من به سپاه آمدم، یعنی باید شهید شوم.» هیچ‌وقت ندیدم درخصوص این دنیا صحبت کند، همیشه از شهادت و از آخرت صحبت می‌کرد.

طراحی و خطاطی شهید مدافع حرم سید علی‌اصغر شنایی
طراحی و خطاطی شهید مدافع حرم سید علی‌اصغر شنایی

عهد شهادت با امام رضا(ع)

مادر شهید مدافع حرم نحوه اعزام فرزندش را این‌چنین بیان کرد: سید علی‌اصغر ساکن تهران و در سپاه فعالیت می‌کرد. روزی با من تماس گرفت و گفت: «مادر! می‌خواهم بروم مشهد، شما را هم می‌خواهم با خود ببرم.» ما با ایشان به مشهد رفتیم. از آن طرف هم دوست شهیدش مهدی خراسانی به مشهد آمد. در آنجا با آن‌ها تماس گرفتند که باید به ماموریت بروید. پس از بازگشت از زیارت و در مسیر خانه، به آن‌ها گفتند که ماموریتتان لغو شده است. سید علی‌اصغر دو روز در دیباج در کنار ما ماند و تمام کار‌های خانه را مثل برق‌کشی انجام داد. او به ما نگفت که می‌خواهد به سوریه برود و فقط به خانمش گفته بود. پس از شهادت، از فرمانده‌اش شنیدیم که سید علی‌اصغر و مهدی خراسانی در مشهد با امام رضا (ع) عهد بسته بودند و از امام خواسته بودند عنایتی کند تا آن‌ها به سوریه بروند و در آنجا توفیق شهادت نصیبشان شود. وقتی این موضوع را برای فرمانده‌شان تعریف می‌کنند، ایشان به آن‌ها می‌گوید: «مگر هرکسی می‌تواند شهید بشود، باید لایق شهادت شوید.» وقتی که به سوریه رفت، مدام با ما تماس می‌گرفت اما نمی‌گفت که سوریه است. پس از مدتی تماس نگرفت و ما نگرانش شدیم. از خانم پرسیدیم و گفت: «تماس گرفته و گفته است که قرار است به منطقه‌ای برویم که دسترسی به تلفن نداریم.» علی‌اصغر چهاردهم خرداد ۱۳۹۲ همراه با دوستش مهدی خراسانی به شهادت رسید.

ای کاش شهادت در راه اسلام قسمت من می‌شد

این مادر شهید با اشاره به وصیت‌نامه‌ فرزندش اظهار داشت: وصیت کرده بود رهبر انقلاب را تنها نگذارید و همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید. به خانواده‌اش گفته بود که حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) خط قرمز ما است و اگر دشمن به اهل بیت پیامبر اهانتی کند ما باید برویم و حریم اهل بیت (ع) دفاع کنیم. قبل از رفتنش فیلم مادران شهدا را می‌آورد به ما نشان می‌داد و انگار داشت ما را آماده می‌کرد. اگر الان پسرم را ببینم، به او می‌گویم: «خوشا به حالت که در راه اسلام به شهادت رسیدی. ای کاش شهادت قسمت من می‌شد و من هم می‌توانستم در این راه جانم را فدا کنم.» افتخار می‌کنم به او که در راه اسلام و قرآن به شهادت رسید.

معجزه‌ای در بیداری

مادر شهید شنایی در پایان خاطرنشان کرد: پس از چهلمش که مدام سر خاکش می‌رفتم و بی‌تابی می‌کردم، به خواب یکی از همسایگان ما آمده بود و گفته بود: «به مادرم بگویید که بی‌تابی نکند، من در شام و در کنار حضرت رقیه (س) هستم.» بعد‌ها که قسمت من شد و به زیارت حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) رفتم، یک روز که از زیارت برگشتم به خانه، در حال حرف زدن با پسرم بودم و می‌گفتم: «تو که گفتی من در کنار حضرت رقیه(س) هستم، پس کجایی؟» مطمئن هستم که بیدار بودم و در حالت بیداری یک لحظه دیدم علی‌اصغر در کنار ضریح حضرت رقیه(س) ایستاده و به من لبخند می‌زند.» به او گفتم: «بیا تا رویت را ببوسم.» در همان لحظه به من لبخندی زد و ناپدید شد و من این را می‌دانم که خواب نبودم و بیدار بودم و این صحنه را دیدم.

اخلاق شهدایی داشته باشید

این مادر شهید در پایان گفت: به نسل جوان توصیه می‌کنم راه شهدا را ادامه دهند و به پدران و مادرانشان احترام بگذارند. اخلاق شهدایی داشته باشند. شهدا کارهایشان را برای خدا انجام می‌داند و رضای خدا برایشان مهم بود. همیشه پشتیبان رهبر انقلاب باشند و برای سربلندی کشورشان تلاش کنند.

 

گفتگو از حمیدرضا گل‌هاشم

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده