نوید شاهد فارس - در خاطره ای از زبان شهید "مهدی زارع" روایت شده است: «من در شیاری نشسته بودم و فرار عراقی ها را تماشا می کردم. وقتی به مرخصی آمدم. از من در مورد آن روز و آن تصاویر پرسیدند...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

نون مثل نارنجک

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید حاج مهدی زارع، 22 فروردین سال 1334 در یکی از روستاهای بيضا دیده به جهان گشود. تحصیلات را از 7 سالگی آغاز کرد و تا مقطع دیپلم گذراند. وی سرانجام در سوم دی ماه 1365 در عمليات کربلای 4 منطقه عملياتي شلمچه رداي سرخ شهادت را بر بلنداي قامت خود پوشيد و با سر و رويي خونين لبيك گويان به ديدار محبوب شتافت .


متن خاطره: نون مثل نارنجک
بچه ها بیاین داره حاج مهدی را نشون می ده...
همه اعضای خانواده مقابل تلویزیون جمع شدند.
من در شیاری نشسته بودم و فرار عراقی ها را تماشا می کردم. وقتی به مرخصی آمدم. از من در مورد آن روز و آن تصاویر پرسیدند.
لبخندی زدم و گفتم: آنجا من مسئول محور مشترک سپاه و ارتش بودم. خط ارتش سقوط کرد و آنها در محاصره قرار گرفته بودند. مهماتمان تمام شده بود. به علت شرایط سخت منطقه امیدی به آمدن نیروهای کمکی نداشتم. یکی از بسیجی های گردان دوان دوان به سمتم آمد و گفت: حاجی توی این سنگر هشت تا نارنجک پیدا کردم. خوبه، نه؟

دلم نیامد توی ذوقش بزنم. خندیدم و گفتم: عالیه فقط به این امید که عراقی‌ها بترسند و جلو نیایند، از پشت خاکریز نارنجک ها را بی آنکه هدفی داشته باشم به سمت عراقی ها پرتاب کردم بعد از شیب خاکریز بالا رفتم ببینم نارنجک ها کجا افتاده. از دیدن آن چه اتفاق افتاده بود خشکم زد. عراقی‌ها از سنگر هایشان بیرون خزیده و در حال فرار بودند. به سمت یکی از سنگرها دویدم. عراقی‌ها تیربارشان را جا گذاشته بودند. پشت تیربار نشستم و شلیک کردم. با فرار آن ها محاصره ی نیروهای خودی شکسته شد. از خستگی گوشه ای  نشستم و فرار عراقی ها را نگاه می‌کردم که یکی گفت: خسته نباشی اخوی، سرم را بالا آورم فیلمبردار را دیدم. از دیدنش خوشحال شدم و خندیدم.

انتهای متن/
منبع: کتاب سهمی از آسمان، نویسنده بیژن کیا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده