خاطره کوتاه «شب حمله» به قلم شهید «یونس ناصری»
نوید شاهد البرز؛ شهيد «يونس ناصري» که نامه پدرش «رضا » در هفدهم فروردین ماه 1341، در روستاي «اشتران» از توابع «تويسركان» از يك خانواده مذهبي و معتقد به دين اسلام ديده به جهان گشود.
وي بعد از گذراندن دوران طفوليت خويش در سن هفت سالگي جهت كسب دانش و معرفت به مدرسه رفت و تحصيلات خود را تا ديپلم در تويسركان سپري نمود و موفق به اخذ مدرك ديپلم در «رشته اقتصاد» گرديد و با پيروزي انقلاب اسلامي و در زمان اوج‌گيري انقلاب ايشان نيز در اكثر راهپيمايي‌ها و تظاهرات شركت داشته و بر عليه رژيم منحوس پهلوي فعاليت مي‌كرد و با فرا خوانده شدن به خدمت مقدس سربازي از طريق ارتش به خدمت سربازي اعزام گرديد.
تا اينكه سرانجام در تاریخ ششم مرداد ماه 1364، در منطقه عملیاتی کردستان با اصابت تركش به شهادت
رسید. تربت پاکش در گلزار شهدای تویسرکان نمادی از ایثار و پایداری در راه وطن
است.
شهید «یونس ناصری» در وصیت نامه خود چنین آورده است:
«انا لله و انا اليه راجعون »
با سلام و درود بيكران بر يگانه منجي عالم بشريت و هدايت كننده حق و حقيقت «حجت ابن الحسن العسگري» مهدي موعود (عج) و با درود و سلام و سلام بر پايان غيبتش و رسولان و با سلام و درود بر نايب برحقش امام خميني(ره) بر دليران كفر شكن اسلام و با درود فراوان به روان پاك شهيدان و خانواده شهدا و معلولين جنگ تحميلي؛
«دشمن مكان ما و سه گروهان كه مستقر بودند و آماده حمله بودند زير آتش توپ و
خمپاره قرارداد و خدا خيلي به ما رحم كرد. در اين شب نزديك بود همه شهيد شويم ولي
باز هم تا صبح ما شيفت عوض كرديم. دشمن با گلوله ها منور و دودانگيز منطقه را از
همه طرف مثل روز روشن و از طرفي جنگل را به آتش كشيده بود ما وسط آتشها قرار گرفته بوديم صبح كه شد فرمانده دستور
عقب نشيني داد ما هم دوشكا برداشتيم و به قرار گاه كه در سی كيلومتري خاك عراق بود
برگشتيم. از خط تا قرارگاه هفت ساعت راه آمديم. خلاصه صبح روز بیست و نهم ما را به
جبهه شمال شرقي حركت دادند و ما الان در زير درخت بيد مستقر هستيم وبا بچه ها
فعلاٌ استراحت مي كنيم تا بعداٌ چه شود. »
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
