شهدای رمضان
برادر شهيد فضل اله چشمك در خانواده اي مذهبي و با ايمان و معتقد به اسلام و روحانيت و با گذراندن زندگي در حد خيلي پايين در سال 1338 چشم به جهان گشود و براثر فقر موجود در محيط عشايري دور از هر بهداشت و احتياجات ضروري بزرگ شده گرچه مدرسه رفتن براي او با زندگي مشقت بار مشكل بود اما به دليل علاقه به تحصيل،تحصيلات ابتدايي خويش را از اول تا پنجم دبستان را در زادگاهش روستاي دلي باريك رودبار به پايان رساند.


نام شهید : فضل ا...

نام پدر : درویش

تاریخ تولد : 1338

محل تولد : بابکان

تاریخ شهادت : 61/4/24

محل شهادت : شلمچه

زیارتگاه : روستای بابکان

 









زندگينامه

بسم رب الشهداء و الصديقين

خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريداري مي كند كه در برابرش بهشت براي آنان باشد آنان در راه خدا پيكار مي كنند ، مي كشند و كشته مي شوند . اين وعده حقي است كه بر او كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر شده است و چه كسي از خدا به عهدش وفادارتر است اكنون بشارت باد بر شما و داد و ستدي كه با خدا كرده ايد و اين پيروزي بزرگي براي شما است .  (قرآن كريم)

برادر شهيد فضل اله چشمك در خانواده اي مذهبي و با ايمان و معتقد به اسلام و روحانيت و با گذراندن زندگي در حد خيلي پايين در سال 1338 چشم به جهان گشود و براثر فقر موجود در محيط عشايري دور از هر بهداشت و احتياجات ضروري بزرگ شده گرچه مدرسه رفتن براي او با زندگي مشقت بار مشكل بود اما به دليل علاقه به تحصيل،تحصيلات ابتدايي خويش را از اول تا پنجم دبستان را در زادگاهش روستاي دلي باريك رودبار به پايان رساند در اين مدت با سن و سال كمي كه داشت در كارهاي خانواده در ساعات فراغت براي امرار معاش به پدر و مادر خود كمك مي كرد. شهيد فضل ا... چشمك با پايان رساندن دوره ابتدايي به كمك استعداد وافر خود رهسپار دبيرستان جماران گرديد اما با علاقه فراواني كه داشت فكر تهيه خرج روزانه مدام او را عذاب مي داد با شروع تحصيل در دبيرستان در سالهاي متمادي و دريافت كارنامه قبولي استعداد نهفته اش آشكار گرديد بطوري كه پيوسته رتبه اول را در ميان همكلاسان خود كسب مي نمود. در ايام تابستان مشغول به كار كشاورزي همدوش پدر بود.او كلاس سوم نظري را در شهرستان جماران تحصيل مي كرد و سال آخر را كه همان سال ششم تجربي بود در دبيرستان دكتر علي شريعتي در شهرستان دهدشت در سال 1358 با رتبه دوم تحصيلات خود را به پايان رساند و بعد براي دانشگاه به مطالعه دروس خارجي پرداخت. ضمن اخذ ديپلم با علاقه وافر به امر امام امت خميني بت شكن وارد جهادسازندگي شهرستان دهدشت گرديد و به ياري روستائيان محروم و دورافتاده شتافت و بارها درباره فقر در روستا ناراحت بود زيرا خود روستا زاده بود و هميشه با مشكلات زندگي دست و پنجه نرم مي كرد و به مدت يك سال شب و روز مشغول خدمت به خلق خدا بود. اما وظيفه ديگري پيش آمد و آن نظام وظيفه بود. برادر شهيد دوست داشت در جايي قرار بگيرد كه خدمت بيشتري به مردم نمايد و بر اثر استعداد زيادش مي خواست به دانشگاه برود اما خدمت نظام وظيفه در 15/3/1359 او را احضار نمود . باز هم با شوق به مسئوليت پرداخت ابتدا دوران آموزشي خود را در پادگان خسروآباد آبادان به پايان رساند سپس به پاسگاه روستايي پاتاوه فاطمي زاده ياسوج منتقل شد و در پاسگاه مسئوليت بيسيم را عهده دار بود. بعداً به گروهان ژاندارمري ياسوج رفت و مسئول دفتر پاسگاه گرديد حدود يكسال آخر را در پاسگاه سفيدار جليل بابكان سپري نمود در اين مدت بارها پيشنهاد رفتن به جبهه را ارائه داد اما ضمن عدم موفقيت ناراحتي برايش بوجود آمد با توجه به قرعه كشي جهت جبهه كه اسمش در نمي آمد و اين ناراحتي را چندين بار اظهار نمود . حتي با سروان مسئول ناراحت شد و كار به شكايت كشيد كه نمي گذارد به جبهه بروم . برادر شهيد در مورخه 18/3/61 كارت پايان خدمت خود را دريافت نمود بلافاصله به بسيج ياسوج براي رفتن به جبهه ثبت نام كرد و بعد از پايان خدمت بدون سركشي كردن به خانواده خود آماده  رفتن گرديد خانواده اي كه چشم به راه فرزندي بود كه مدت 2 سال سربازي و شش ماه احتياط او را دوري كشيده بودند. برادر چشمك براي آمادگي به شيراز رفت و پس از طي پيامي به مادر و پدر خود اطلاع داد كه من به جبهه مي روم . پدر و مادر بر اثر نديدن فرزند گريان شدند و سپس پدر براي ديدن فرزند خود به شيراز مي رود.با ندانستن شهر محل بسيج را پيدا مي كند. اما فضل الله براي اينكه دربرابر درخواست پدر جهت برگشتن به خانه خجالت نكشد خود را به او نشان نداد و پدر با نديدن فرزند ناراحت برگشت و خانه و مادر و خواهر همه منتظر پدر و اخبار برادر خود بودند كه پدر برگشت و گفت او را نديدم .

ما هر روز با صحنه هايي مواجه هستيم كه در عين حال كه دلخراش است غرور آميزند . (امام خميني)

برادر شهيد چشمك پس از يكماه در جبهه هاي اهواز كه همدوش همرزمان خود فعاليت شبانه روزي داشت در تاريخ 23/4/61 به درجه رفيع شهادت نائل آمد . روانش شاد و راهش پررهرو باد .محل شهادت جبهه شلمچه با نام عمليات رمضان برادر شهيد هميشه به ياد خدا بود مخصوصاً در ماه مبارك رمضان مردم را به دين مبين اسلام دعوت مي كرد. در روزه گرفتن براي مردم بيان مي كرد و فروع دين به خصوص نماز و روزه چه اثري در جهان آخرت دارد و توصيه مي كرد مردم را نماز نافله شب بخوانند كه ثمرات دنيوي اين نماز نوراني شدن چهره و صحت و سلامت بردبارشدن روزي زياد،روشن شدن چشم،پاك شدن دل است درباره نفاق و اختلاف در روستاها گريزان و تأكيد به مسئولين داشت كه به روستائيان برسيد هميشه براي امام امت حتي در نماز خواندن و نافله شب براي طول عمر پربركت امام خميني دعا مي نمود .

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

روانش شاد و راهش پيروز باد

 

وصيتنامه

تؤمنون بالله و يجاهدون في سبيل الله باموالكم و انفسكم ذالكم خيرلكم ان كنتم تعلمون يغفرلكم ذنوبكم و يدخلكم جنات تجري من تحتها الانهار و مساكين طيبه في خباث عدن ذلك فوز العظيم و اخري تحبونها نصر من الله و فتح قريب و بشر المؤمنين .

درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني و درود و رحمت خدا بر شهيدان گلگون كفن اسلام از صدر تاكنون از سرور شهيدان حسين بن علي (ع) گرفته تا شهيدان انقلاب اسلامي ايران براي رزمندگان اسلام در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل و سعادت و پيروزي و استقامت و پايداري آرزو دارم و از خداي تبارك و تعالي درخواست شهادت در راهش را طلب مي نمايم . انسان وقتي كه هدفش خدا و راهش راه امام و مقصدش لقاءالله و جايگاهش بهشت اصل باشد . راستي مرگ جز سعادت و رستگاري نخواهد بود و از هيچ چيز كه مافوقش مرگ مي باشد نخواهد ترسيد . امام عزيزمان رهبر عظيم الشأن ما مي فرمايد : ما شهادت را فوز عظيم مي دانيم . وقتي اينچنين باشد اينها ما را از چه مي ترسانند ما پيرو خط امام هستيم كه همان راه انبياء عليهم السلام و راه خدا مي باشد . تنها حرف من به برادران و خواهران عزيز اين است كه اسلام و امام را داشته باشند كه در نهايت قرآن را نيز حفظ كرده اند من با يقين كامل اين راه را كه همان راه امام حسين (ع) است انتخاب نموده و به نداي هل من ناصر ينصرني حسين عليه السلام كه از حلقوم امام بزرگوارمان خميني عزيز بيرون آمده است لبيك گفتم تا به اين منافقين و دشمنان دين اسلام اعلم نمايم كه خميني براي ما بت نيست ولي بعنوان يك برادر و رهبر بزرگ هر فرماني را كه صادر نمايد به قوه و به ياري پروردگار يكتا و به كمك برادران و رزمندگان اسلام جامه عمل خواهيم پوشاند و از شما مردم قهرمان و شهيدپرور مي خواهم كه مبادا امام امت اين قلب ملت اين هديه خدا را تنها بگذاريد . هوشيار باشيد و آگاه و راه پاك شهيدان را دنبال كنيد و انقلاب اسلامي را به رهبري امام خميني نگهداريد و هميشه يار ستمديدگان باشيد دست كمك به مستضعفين داشته باشيد . دلسوز زحمتكشان باشيد و از ياد خدا غافل نشويد . كتاب دعا را بخوانيد و اشك بريزيد ، به درگاه خدا ناله كنيد و پيروزي اسلام را دعا كنيد . اگر خودتان را با خدا پيوند ندهيد نمي توانيد به آن پيروزي دست يابيد .

سخني كوتاه با پدر و مادرم :

پدر و مادر عزيز بدانيد اگرچه شما براي من فراموش نشدني مي باشيد و هميشه به فكر شما هستم و هيچ نيرويي قادر نبود كه بر مهر و محبت پدر و مادري همچون شما را غالب گردد و براي مسئله اي محال بود اما نيروي ايمان و اسلام و عشق به امام مرا سخت تحت تأثير قرار داد و دل از تمام دلبستگيهاي دنيايي بريدم از خدا مي خواهم كه اجر و پاداش شما را بدهد . ناراحت نباشيد دوري من گرچه در ظاهر ناراحتي دارد اما شما فرزند خود را با خدا معامله كرده ايد و خداوند هم عوض آن را در آخرت به شما عنايت مي فرمايد . سعادتمند آن خانواده اي است و آن پدر و مادري است كه فرزند خود را در راه خدا مي دهد و دعا كنيد تا خداي بزرگ اين سعادت را نصيب شما گرداند . صبور و مقاوم باشيد و الگو و نمونه براي تمام پدران و مادراني كه فرزندان و عزيزان خود را در راه خدا داده اند . نكند خداي ناكرده كاري كنيد كه باعث دلسردي و ناراحتي قلب شهيدپرور امام عزيزمان بشود . خدا را از ياد نبريد و از جان و مال و فرزندان خود در راه الله دريغ نكنيد و گوش به فرمان امام باشيد و به فتواهاي ايشان عمل كنيد كه دستور رسول اكرم و در نهايت دستور خدا را اطاعت كرده ايد . از تفرقه و جدايي با برادر مسلمان و هم دين خود خصوصاً همسايه خودداري نماييد . از روحانيت مبارز پشتيباني نماييد و از تمام اقوام و بستگان عزيز اين تقاضا را دارم كه تا آخرين قطره خون خود دست از پيروي امام و اسلام برنداريد كه رستگاري شما تنها در عمل به قوانين و مقررات الهي و پيروي از رهبر بزرگ و مرجع تقليد جهان تشيع حضرت امام خميني بوده كه به خدا دستي تواناتر از دست امام خود دست خداي تبارك و تعالي كه پشتيبان و بالاي دست امام است وجود ندارد . در پايان ضمن دعا و راز و نياز به درگاه خدا طلب طول عمر پربركت امام را خواستارم . بايد اسلام را نگه داشت . مگر نمي بينيد كه چه گرگهايي براي نابودي اسلام و مسلمين و ملت شهيدپرور ايران دندان تيز كرده اند امام را اطاعت كنيد و رهنمودهاي امام را سرمشق زندگي خود قرار دهيد و به آن عمل نماييد ، متحد باشيد ، از ايثار جان و مال و فرزند خود در راه خدا كوتاهي نكنيد و هرچه سريعتر فرمان امام را جامه عمل بپوشانيد و هدف خود را فراموش نكنيد ، هدف انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني آزادي تمام انسانها و بلكه تمام مسلمانان جهان از يوغ استعمار و استكبار و ظلمهايي كه از طرف كشورهاي شرق و غرب جهانخوار بر آنانها وارد مي شود مي باشد و از خدا در اين راه و در موفقيت و پيروزي ما در اين امر مقدس استمداد مي طلبيم . انقلاب اسلاميمان را به تمام جهان صادر نماييم چرا كه اسلام مختص يك ملت و يك قوم و كشوري نيست و حد و مرز نمي شناسد . منتهي اين خداوند اين افتخار را كه در اين عصر و زمانه رهبري قاطع و شريف به ما داده كه به رهبري ايشان كشور جمهوري اسلامي ايران پرچمدار حكومت اسلامي در سراسر جهان گرديده ، و همه ما دست التماس و دعا و گريه و زاري به درگاه خداوند دراز و از او طلب سلامت اين قلب امت سي و شش ميليوني بلكه يك ميليارد مسلمان، و طول عمر پربركتش را تا ظهور صاحب الزمان مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف از خدا داريم . و اين زمزمه هميشه زنده همه شهيدان و امت شهيدپرور بوده و هست ، خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار – براي حفظ اسلام از عمر ما بكاه و بر عمراو بيفزا .اللهم ارزقنا توفيق الشهادة في سبيلك .از پدر و مادر عزيز و برادران عزيزم ضمن طلب سعادت و سلامتي و شفاعت در آخرت براي ايشان مي خواهم هميشه به ياد خدا باشيد ، كه ياد خدا دلها را آرامش مي دهد و بدانيد كه قرآن مي فرمايد: ولاتحسبن الذين قتلا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون :و اين دعاي امام صادق (ع) است كه مي فرمايد : خدايا به ما توفيق عنايت كن تا در راه تو كشته شويم .

اي مادر عزيز مي دانم كه جگرسوخته اي و مي دانم زجرها و زحمتهايي را كه به خاطر من متحمل شدي تقاضا دارم اگرچه نتوانستم فرزند لايق و شايسته اي براي شما باشم اما ترا به خدا قسم مرا حلال كن و هروقت براي من ناراحت شدي و راهي جز گريه كردن نداشتي براي سرور آزادگان حضرت سيدالشهداء امام حسين(ع) گريه كن و بر حال او زاري و شيون نما. در اينجا خداحافظي مي كنم و وصيت نامه ام را با زمزمه هميشگي به پايان مي رسانم . خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار – نصر من الله و الفتح قريب.  والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته   

فضل الله چشمك 61/3/28

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده